نقد متن ؛ پيشينه تاريخى ، حجيّت و اعتبار ۱
استناد به حديث ، به عنوان يك منبع دينى ، آن گاه سزاوار است كه از صدور آن ، اطمينان حاصل گردد وگرنه ، هرگاه در صدورش شك و ترديد رَوَد ، نمى توان بدان استناد جست و آن را مصدر استنباط فقهى يا معارف دينى قرار داد. البته حديثْ به عنوان مجموعه اى از ميراث مسلمانان ، مى تواند مورد پژوهش هاى گوناگون تاريخى ، اجتماعى و فرهنگى قرار گيرد.
مسئله صدور حديث ، از دوره هاى نخستين تاريخ اسلامى ، مورد اهتمام قرار داشته است و اين موضوع ، در سخن و سيره پيامبر صلى الله عليه و آله ، امامان شيعه عليهم السلام ، صحابه و ياران آنها به وضوح مشهود است.
صدور حديث ، گاه از طريق ارزيابى سندْ پيگيرى مى شود و گاه از طريق متن . راه نخست ، همان است كه دانش رجال ، متكفّل آن است و كتب فراوانى در باب آن ، نگاشته شده است. راه دوم ـ كه بررسى متن باشد ـ ، همان است كه به نقد متن شناخته مى شود. اين طريق ، پيشينه اش از طريق اوّل بيشتر است ـ چنان كه در مباحث آتى خواهد آمد ـ ، لكن مانند رجال ، به عنوان يك دانش بدان اهتمام نشده و بجز در دهه هاى اخير ، در باره اش آثار مستقل تدوين نيافته است.
مراد از نقد متن ، آن است كه آيا بجز بررسى سند و راويان حديث ، از طريق بررسى