این باره میگوید: «صَبغ اللغمة یصبُغُها صَبغاً: دَهنها وغمَسها، وکل ما غُمِسَ فقد صُبِغَ ویقال: صَبَغتِ الناقَةُ مَشافِرها فی الماء إذا غَمَستها».۱
در روایات و منابع متقدم اسلامی، مشتقات این واژه به طور گسترده در معنای «رنگ کردن» به کار رفته است. برخی از روایات:
در حدیثی درباره گفتوگوی یحیی و ابلیس آمده: «هذه جميع أصباغ النّساء، لا تزال المرأة تصبغ الصّبغ حتّى يقع مع لونها فأفتتن النّاس بها».۲
«القرمز صبغ أرمنی يکون من عصارة دود يکون في آجامهم ويأتی في أبواب الملابس من کتاب المطاعم والمشارب والتجملات النهی عن لبسه من دون تقييد بالصلاة وهو محمول على الکراهة».۳
«فِي الرَّجُلِ يَشْتَرِي الثَّوْبَ أَوِ الْمَتَاعَ فَيَجِدُ فِيهِ عَيْباً فَقَالَ إِنْ کانَ الشَّيْءُ قَائِماً بِعَيْنِهِ رَدَّهُ عَلَيْهِ وَأَخَذَ الثَّمَنَ وَإِنْ کانَ الثَّوْبُ قَدْ قُطِعَ أَوْ خِيطَ أَوْ صُبِغَ يَرْجِعُ بِنُقْصَانِ الْعَيْبِ».۴
ابن ابی الحدید در ذیل روایتی از رسول اکرم صلی الله علیه و اله در کراهت خضاب این بیت شعر را آورده:
وصَبغتُ ما صبغَ الزمانُ فلم یدم صبغی ودامت صبغة الأیام۵
«سئل عن المرأة إذا اعتدت، هل يحل لها أن تختضب فی العدة؟ قال: لها أن تکتحل وتدهن وتمتشط وتصبغ وتلبس الصبغ وتختضب بالحناء وتصنع ما شاءت لغير زينة من زوج».۶
1.. ابن منظور، لسان العرب، ج۸، ص۴۳۷.
2.. طوسی، امالی (مجلس ثانی عشر)، ج۱، ص۳۳۹.
3.. فیض کاشانی، الوافی، ج۷، ص۴۳۳؛ و نیز برای احکام لباس، و حریر، همان، ج۷، ص ۸۷.
4.. کلینی، الکافی، ج۵، ص۲۰۷.
5.. ترجمه: «هر رنگی که روزگار بر من زد پذیرفتم و از رنگی که گرفتم پشیمان نیستم، روزگار در کار رنگ خواهد بود». شرح نهجالبلاغه، ج۱۸، ص۱۲۶.
6.. طوسی، تهذیب الأحکام (احکام عده)، ج۸، ص۸۳.