125
درآمدی بر زبان شناسی تطبیقی قرآن و تورات

دلالت دارند که بعدها در کاربردهای دینی‎ای مانند ذبح شرعی برای طهارت، توسعه یافته‎اند.

۱۶. سَبْت/ شبّات

مشتقات اسمی و فعلی ریشه «س ب ت» در قرآن کریم عبارت‎اند از:

۱. معانی اسمی: (لَقَدْ عَلِمْتُمُ ٱلَّذِينَ ٱعْتَدَوْا مِنكُمْ فِى ٱلسَّبْتِ) (بقره، ۶۵)؛ «کما لَعَنّا أصحاب السَّبت» (نساء، ۴۷)؛ (لَا تَعْدُوا فِى ٱلسَّبْتِ) (نساء، ۱۵۴)؛ (إِذْ يَعْدُونَ فِى ٱلسَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا) (اعراف، ۱۶۳)؛ (إِنَّمَا جُعِلَ ٱلسَّبْتُ عَلَى ٱلَّذِينَ ٱخْتَلَفُوا فِيهِ) (نحل، ۱۲۴)؛ (وَ هُوَ ٱلَّذِى جَعَلَ لَكُمُ ٱلَّيْلَ لِبَاسًا وَ ٱلنَّوْمَ سُبَاتًا) (فرقان، ۴۷)؛ (وَجَعلنا نَومَکُم سُباتا) (نبأ، ۹)؛

۲. معنای فعلی: (وَيَوْمَ لَا يَسْبِتُونَ لَا تَأْتِيهِمْ) (اعراف، ۱۶۳).

منابع لغوی عربی، معانی ذیل را برای مشتقات این واژه برشمرده‏اند:

الف) روز سَبت/ شنبه یهودیان: سَبَتَ الیهودیُ یَسبُتُ یعنی «یتّخذُ السَّبت عیدا»؛

ب) سکون، آرامش: السُّبات به معنای خواب، حالت شبه غَش؛۱

پ) قطع کردن، بریدن، متوقف کردن، زایل کردن «سَبتَ رأسه إذا حلقه».۲

قاموس‏نگاران عربی در حالت فعلی اين واژه، بیشتر بر معنای «قطع کردن و متوقف کردن» آن تأکید دارند. أزهری در وجه تسمیه روز شنبه به «سَبْت» آورده است: «چون خداوند در این روز کار آفرینش را به پایان رساند».۳ سخن مسعودی نیز در این زمینه چنین است:

1.. فراهیدی، العین، ج۷، ص۲۳۹؛ ابن درید، جمهرة اللغة، ج۱، ص۳۶۸.

2.. ابن درید، جمهرة اللغه، ج۱، ص۳۶۸؛ صاحب بن عباد، المحیط فی اللغة، ج۸، ص۳۰۰.

3.. ازهری، تهذیب اللغه، ج۱۲، ص ۲۶۸؛ صاحب بن عباد، المحیط فی اللغة، ج۸، ص۲۹۹؛ جوهری، الصحاح، ج۱، ص۲۵۱؛ ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۱۵۸؛ راغب، مفردات ألفاظ القرآن، ج۱، ص۳۹۲؛ ابن‎سیده، المحکم والمحیط الأعظم، ج۸، ص۴۷۰.


درآمدی بر زبان شناسی تطبیقی قرآن و تورات
124

zāk هفت مرتبه استفاده شده است (برای مثال: זית זך/ zait zāk/ روغن زیتون پاک، خروج ۲۷: ۲۰)؛۱ اما متن تحلیل ارائه شده در TDOT چنین است:

ریشه zkh در عبری و شکل دیگر آن zkk، در آرامی dekhî، dekhāʾ و zekhāʾ به معنای «پاکی، بی‏گناهی و طهارت» است. چنین می‏نماید که در آرامی شکل اصلی آن با حرف ḏ / ذ بوده و با حرف z متأثر از عبری یا أکدی بوده. هر دو شکل آن در عبری به کار رفته است: ذکا و زکا، به معنای «پاکی ـ خلوصی». شکل اصلی این ریشه یعنی با حرف ḏ/ ذ و به صورت «ḏky» به معنای «ناب، خالص» و «پاک کردن» در عربی شمالی یافت شده است. در أکدی ریشه zakû در معنای «زلال کردن»، «پاک‏سازی (لباس، شخص و فلزات)» به کار رفته است.۲

می‏توان این ریشه‏های مرتبط را در یک نمودار ترسیم کرد:

براین‎اساس سلسله ریشه‏هایی چون «ذ ک ی / ز ک ی / זכה =zkh / זכך = zkk / דכה = ḏkh) در زبان‎های سامی بر کانون معنایی «طهارت و پاکی»

1.. BDB, p. ۲۶۹.

2.. TDOT, v ۴, p. ۶۲.

  • نام منبع :
    درآمدی بر زبان شناسی تطبیقی قرآن و تورات
    سایر پدیدآورندگان :
    حیدر عیوضی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 21831
صفحه از 192
پرینت  ارسال به