نيز به عنوان معلّمان قرآن ، ما را به همين راه ، راهنمايى كردهاند . متن سخن علّامه طباطبايى قدّس سرّه چنين است :
آيات شريفى كه مردم را به طور عموم - از كافر و مؤمن و از كسانى كه در عهد نزول كتاب الهى بوده و يا اشخاصى كه بعداً به وجود آمدهاند - به انديشيدن و تدبّر در قرآن دعوت نمودهاند ، مخصوصاً آيه شريف :(آيا در قرآن نمىانديشند؟ و اگر از سوى كسى غير خداوند بود ، قطعاً در آن ، اختلافات بسيارى بود)
، به طور آشكارا ، دلالت دارند كه معارف قرآنى را مىتوان با بحث و كنجكاوى در آيات به دست آورد و بدين وسيله ، اختلافى را كه در نظر ابتدايى در ميان بعضى آيات ديده مىشود ، مرتفع ساخت ؛ زيرا چنان كه ملاحظه مىكنيد ، اين آيه شريف ، در مقام «تحدّى» [يعنى حجّت آوردن و مبارز طلبيدن ]است و مىخواهد با استدلال به عدم وجود اختلاف در قرآن ، حقّانيت كتاب الهى را ثابت كند . در اين صورت ، معنا ندارد كه فهميدن معانى آيات قرآن را موكول به فهم «صحابيان و تابعيان» نمايد ؛ بلكه بالاتر ، نمىتوان در چنين مقامى ، درك معانى آن را هم به سخنان پيامبر صلى اللَّه عليه وآله حواله داد ؛ چون كلام پيامبر خدا ، در چنين زمينهاى ، يا كلامى است كه موافق ظاهر كتاب الهى و مطابق با آن است و يا با آن ، مخالفت دارد . پُرواضح است كه در صورت موافقت ، احتياجى به آن نيست ؛ زيرا خود شخص ، ولو پس از تدبّر و بحث ، همان معنا را درك مىكند؛ امّا در صورت مخالفتش با كتاب الهى ، با مقام «تحدّى» سازگارى ندارد و نمىتواند حجّتى