97
درآمدي بر تفسير جامع روايي

نيز به عنوان معلّمان قرآن ، ما را به همين راه ، راه‏نمايى كرده‏اند . متن سخن علّامه طباطبايى قدّس سرّه چنين است :
آيات شريفى كه مردم را به طور عموم - از كافر و مؤمن و از كسانى كه در عهد نزول كتاب الهى بوده و يا اشخاصى كه بعداً به وجود آمده‏اند - به انديشيدن و تدبّر در قرآن دعوت نموده‏اند ، مخصوصاً آيه شريف :(آيا در قرآن نمى‏انديشند؟ و اگر از سوى كسى غير خداوند بود ، قطعاً در آن ، اختلافات بسيارى بود)
، به طور آشكارا ، دلالت دارند كه معارف قرآنى را مى‏توان با بحث و كنجكاوى در آيات به دست آورد و بدين وسيله ، اختلافى را كه در نظر ابتدايى در ميان بعضى آيات ديده مى‏شود ، مرتفع ساخت ؛ زيرا چنان كه ملاحظه مى‏كنيد ، اين آيه شريف ، در مقام «تحدّى» [يعنى حجّت آوردن و مبارز طلبيدن ]است و مى‏خواهد با استدلال به عدم وجود اختلاف در قرآن ، حقّانيت كتاب الهى را ثابت كند . در اين صورت ، معنا ندارد كه فهميدن معانى آيات قرآن را موكول به فهم «صحابيان و تابعيان» نمايد ؛ بلكه بالاتر ، نمى‏توان در چنين مقامى ، درك معانى آن را هم به سخنان پيامبر صلى اللَّه عليه وآله حواله داد ؛ چون كلام پيامبر خدا ، در چنين زمينه‏اى ، يا كلامى است كه موافق ظاهر كتاب الهى و مطابق با آن است و يا با آن ، مخالفت دارد . پُرواضح است كه در صورت موافقت ، احتياجى به آن نيست ؛ زيرا خود شخص ، ولو پس از تدبّر و بحث ، همان معنا را درك مى‏كند؛ امّا در صورت مخالفتش با كتاب الهى ، با مقام «تحدّى» سازگارى ندارد و نمى‏تواند حجّتى


درآمدي بر تفسير جامع روايي
96

دوم ، به مهجورشدن بيشتر قرآن دامن زد . علّامه طباطبايى قدس سرّه در تفسير گران‏سنگ الميزان ، پس از نگاهى دردآلود به اين گذشته اسفبار مى‏نويسد :
و لَعَلَّ المُتراءى مِن أمرِ الاُمَّةٍ لِغَيرهِم مِنَ الباحثينَ كَما ذَكَرهُ بَعضُهم : أنّ أهلَ السُنَّةِ أخَذوا بِالكِتابِ و تَرَكوا العِترَةَ ، فَآلَ ذَلِكَ إلى تَركِ الكِتابِ لِقَولِ النَبىّ صلى اللَّه عليه وآله: «إنَّهُما لَن يَفتَرِقا» و أنَّ الشيعةَ أخَذوا بالعِترَةِ و تَرَكوا الكِتابَ ، فَآلَ ذَلِكَ مِنهُم إلى تَركِ العِترَةِ لِقَولِهِ صلى اللَّه عليه وآله: «إنَّهُما لَن يَفتَرِقا» ، فقد تَرَكَتِ الاُمَّةُ القُرآنَ و العِترَةَ (الكتابَ و السُنَّةَ) معاً . ۱
شايد وضعيت ظاهر امّت مسلمان ، براى پژوهشگران ، چنين باشد كه برخى گفته‏اند: اهل سنّت ، قرآن را گرفتند و عترت پيامبر صلى اللَّه عليه وآله را رها كردند و نتيجه ، آن شد كه قرآن را هم رها كردند ؛ زيرا پيامبر صلى اللَّه عليه وآله فرموده بود : «اين دو ، از هم جدا نمى‏شوند» . و شيعه ، عترت را گرفتند و قرآن را رها كردند و در نتيجه ، عترت را هم رها كردند ؛ چون پيامبر صلى اللَّه عليه وآله فرموده بود : «اين دو ، از هم جدا نمى‏شوند» . بنا بر اين ، امّت اسلامى ، قرآن و عترت ، هر دو را رها كردند .
ايشان ، در مقابل دو ديدگاه گذشته ، ديدگاه سومى را مطرح كرده و آن ، اين است كه قرآن‏شناسى ، جز در موارد خاص (مانند : تفاصيل احكام و قصص و معاد) ، نيازى به سنّت ندارد . فهم قرآن با كمك گرفتن از خود قرآن ، امكان‏پذير است و پيامبر صلى اللَّه عليه وآله و خاندان آن بزرگوار

1.الميزان فى تفسير القرآن : ج ۵ ص ۲۷۶ .

  • نام منبع :
    درآمدي بر تفسير جامع روايي
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 3682
صفحه از 190
پرینت  ارسال به