فرو فرستد كه تأويل آن را به وى نياموخته باشد . اوصياى پس از او نيز تمام آن را مىدانند . بنا بر اين ، كسانى كه [تأويل آن را ]نمىدانند ، گفتند: وقتى تأويل آن را نمىدانيم ، چه بگوييم؟ و خداوند ، پاسخشان داد كه :(مىگويند: به آن ايمان آورديم . همه قرآن ، از جانب پروردگار ماست).
قرآن ، داراى خاص و عام و ناسخ و منسوخ و محكم است ، كه راسخان در دانش ، آنها را مىدانند .
بارى ، همه رواياتى كه راسخان در علم را به اهل بيت عليهم السلام تفسير كردهاند ، ۱ دليل مرجعيّت علمى آنان و جايگاه رفيع اين خاندان در تفسير قرآن كريم محسوب مىشوند . ۲
1.بصائر الدرجات : ص ۲۲۴ ، تفسير العيّاشى : ج ۱ ص ۱۶۴ .
2.شايان ذكر است كه در مقابلِ رواياتى كه تصريح كردهاند اهل بيت عليهم السلام مصداق راسخان در علم اند و همانند خداوند متعال ، تأويل قرآن را مىدانند ، روايتى از امام على عليه السلام نقل شده كه دلالت دارد راسخان در علم كسانى هستند كه اعتراف مىكنند از شناخت آنچه بدان احاطه علمى ندارند ، عاجزند . متن روايت چنين است :
«وَاعلَم أَنَّ الرّاسِخينَ فِى العِلمِ هُمُ الَّذينَ أَغناهُم عَنِ اقتِحام السُّدَدِ المَضروبَةِ دونَ الغُيوبِ ، الإِقرارُ بِجُملَةِ ما جَهِلوا تَفسيرَهُ مِنَ الغَيبِ المَحجُوبِ ، فَمَدَحَ اللَّهُ تَعالى اعتِرافَهُم بِالعَجزِ عَن تَناوُلِ ما لَم يُحيطوا بِهِ عِلماً ، وسَمّى تَركَهُمُ التَّعَمُّقَ فيما لَم يُكَلِّفهُمُ البَحثَ عَن كُنهِهِ رُسوخاً . فَاقتَصِر عَلى ذلِكَ ، ولا تُقَدِّر عَظَمَةَ اللَّهِ سُبحانَهُ عَلى قَدرِ عَقلِكَ فَتَكونَ مِنَ الهالِكينَ .
و بدان كه راسخان در علم ، كسانى اند كه اقرار به ناآگاهى از رازهاى نهان ، آنان را از نسنجيده درآمدن بر پردههاى غيب ، بىنياز كرده است و خداوند والا ، اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آنچه احاطه علمى بدان ندارند ، ستوده است و فرو نرفتن آنان را در آنچه مكلّف به كاوش از نهانش نيستند ، رسوخ ناميده است . پس بر همان بسنده كن و عظمت خداى سبحان را با عقلت قياس مكن كه از هلاكتشدگان خواهى بود» (دانشنامه عقايد اسلامى : ج ۴ ص ۵۴۲ ح ۳۸۴۳) .
در باره اين روايت و جمع ميان مضمون آن ، و رواياتى كه پيش ازين بدانها اشاره شد ، چند نكته قابل توجه است :
۱ . اين روايت در باره شناخت كُنه صفات خداست كه هيچ كس بدان راه ندارد و محال است كسى جز خدا، به صفات خدا - كه عين ذات اوست - احاطه علمى پيدا كند، چنان كه قرآن تصريح فرموده :(وَ لَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا )
؛ ولى رواياتى كه بدانها اشاره شد ، در باره شناخت تأويل قرآن اند . بنا بر اين ، با هم تعارضى ندارند .
۲ . در اين روايت ، سخن از اهل بيت عليهم السلام نيست . بنا بر اين مىتوان گفت : راسخان در علم ، دو دسته اند : يكى اهل بيت عليهم السلام كه تأويل قرآن را مىدانند و دسته دوم ، كسانى كه براى معرفت به تأويل قرآن بايد به اهل بيت عليهم السلام رجوع كنند ، چنان كه در روايات ديگر، به اين مطلب، تصريح شده است .
۳ . بر فرض كه اين روايت ، با روايات ياد شده ، تعارض داشته باشد ، اين روايت از نظر سند، ضعيف است و آن روايات ، مستفيض اند . بنا بر اين نمىتوان به اين روايت استناد نمود .
گفتنى است كه افزون بر روايات ياد شده ، روايات متعدّد ديگرى هست كه تصريح كردهاند پس از پيامبر صلى اللَّه عليه وآله ، كسى جز اهل بيت عليهم السلام عالم به جميع قرآن (اعم از ظاهر و باطن و تنزيل و تأويل) نيست .