تفسير قرآن ، به دوره معاصر و پس از گسترش يافتههاى علوم تجربى در جوامع اسلامى برمىگردد .
گفتنى است كه مفسّران و دانشمندان مسلمان در باره اين روش تفسير ، سه ديدگاه متمايز دارند كه به طور مختصر به آنها اشاره مىشود :
يك . موافقت مطلق
جمعى از دانشمندان ، با استناد به دلايلى مانند : جامعيت قرآن نسبت به همه علوم ، اثبات سازگارى علم و دين ، و اثبات اعجاز علمى قرآن ، به طور مطلق از اين روش تفسيرى ، دفاع كردهاند .
دو . مخالفت مطلق
در مقابل ، گروهى از دانشمندان ، با استناد به ناسازگارى روش تفسير علمى با اهداف رسالت كه بيان احكام دينى و مسائل اخروى است و قطعى نبودن دستاوردهاى علمى ، با اين روش به طور مطلق مخالفت كردهاند و آن را نوعى تفسير به رأى دانستهاند .
سه . موافقت مشروط
شمارى از مفسّران ، ضمن ناتمام دانستن دلايل موافقت و مخالفت مطلق با تفسير علمى ، قائل به تفصيل شدهاند و با شرايطى ، تفسير علمى را پذيرفته اند . از ديدگاه اين گروه ، تحميل علوم تجربى (بويژه نظريههايى كه صحّت آنها صد در صد تأييد نشده) بر آيات قرآن صحيح نيست ؛ ليكن اگر ظاهر آيه با يك حقيقت علمى ثابت و قطعى