آرايتان را در برابر [آراى] آن ، متّهم بدانيد ، و ناخالصى عقايدتان را با آن بسنجيد .
بديهى است كه مخاطب امام عليه السلام در اين سخن ، همه امّت اسلام است و ايشان نمىخواهد به آنان بگويد كه براى بهره گرفتن از قرآن ، همه مردم بايد در علم تفسير ، تخصّص پيدا كنند ؛ بلكه مقصود ايشان ، دعوت همه مردم به آشنايى اجمالى با معارف قرآن به قدر استعداد و توان آنهاست .
همچنين همه آيات و رواياتى كه عموم مردم را به تدبّر در قرآن براى بهرهگيرى از رهنمودهاى آن دعوت مىكنند ، بر قابل فهم بودن اين كتاب آسمانى براى آنان ، دلالت دارند ، مانند اين آيه شريف :
(كِتَبٌ أَنزَلْنَهُ إِلَيْكَ مُبَرَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا ءَايَتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبَبِ . ۱
كتابى است خجسته كه به سوى تو فرستاديم تا در آيات آن بينديشند و خردمندان از آن پند گيرند) .
افزون بر اين ، اصولاً معجزه بودن قرآن - كه مكرّر ، اين كتاب آسمانى به آن تحدّى كرده است - نشانه آن است كه زيبايى و شيرينى معناى آن ، براى توده مردم زبانشناس ، قابل فهم است .
دو . سطح اشارات قرآنى
در اين مرحله ، خواص مىتوانند با تسلّط بر قرآن و كنار هم نهادن آيات ، از اين كتاب بهره برگيرند . مىتوان گفت كه بخشى از آنچه از آن به تفسير قرآن به قرآن ، و يا تفسير قرآن به سنّتْ ياد مىشود ، مربوط به