165
درآمدي بر تفسير جامع روايي

كرد؟ گفت : پيرمردى در بصره . من به بصره رفتم و به او گفتم : براى تو چه كسى روايت كرد؟ گفت : پيرمردى در آبادان . من رفتم پيش او و او دست مرا گرفت ، و وارد خانه‏اى كرد كه گروهى صوفى در آن بودند ، و پيرمردى با آنان بود . آن مرد آبادانى به من گفت كه: اين پير برايم روايت كرد . من به آن پير گفتم : اى شيخ! چه كسى براى تو روايت كرد؟ گفت : كسى براى من روايت نكرد ؛ ولى ديديم مردم رغبتى به قرآن نشان نمى‏دهند ، اين حديث را درست كرديم تا دل‏هايشان را متوجّه قرآن كنند !
هر چند كه اين روايات، تفسيرى نيستند ، با اين حال ، مى‏توان آنها را به احاديث مجعول تفسيرى ملحق كرد .
همچنين بخشى از رواياتى كه در باره خواص آيات قرآن است نيز به اين روايات ملحق مى‏شوند . ۱

ه - كمّيت روايات مجعول تفسيرى‏

با عنايت به آنچه در تبيين تفاوت ميان حديث جعلى و حديث ضعيف گذشت ، مى‏توان گفت : هر چند تعداد روايات ضعيف السند تفسيرى ، فراوان است ، ليكن حجم رواياتى كه بتوانيم قاطعانه ، آنها را جعلى بدانيم ، به فراوانىِ روايات ضعيف السند نيست ؛ زيرا :
اولاً : بسيارى از داستان‏هايى كه به نام اسرائيليات مشهور است ، منسوب به اهل بيت عليهم السلام نيستند ؛ بلكه از علماى اهل كتاب نقل شده اند .

1.ر . ك : التفسير الأثرى الجامع : ص ۱۵۷ (ما ورد بشأن خواصّ القرآن) .


درآمدي بر تفسير جامع روايي
164

إِنّى رَأيتُ النّاسَ أَعرَضوا عَن هَذا القُرآنِ واشتَغَلوا بِفِقهِ أَبى حَنيفَة وَمَغازى ابنِ إِسحاقَ ، فَوَضَعتُ هَذا الحَديثَ حِسبَةً! ۱
من ديدم كه مردم از اين قرآن رويگردان شدند ، به فقه ابوحنيفه و مغازى ابن اسحاق مشغول شدند . اين حديث را به قصد قربت ساختم !
در گزارشى ديگر آمده كه شخصى به نام مؤمّل مى‏گويد :
حَدَّثَنِى شَيخٌ بِحَديثِ اُبَىَّ بنِ كَعبٍ فِى فَضائِلِ سُورِ القُرآنِ سُورَةً سُورَةً، فَقالَ: حَدَّثَنِى رَجلٌ بِالمَدائِنِ وَهوَ حَىٌّ، فَصِرتُ إليهِ فَقلتُ لَهُ : مَن حَدَّثَكَ؟ قالَ حَدَّثَنِى شَيخٌ بِواسِط وَهوَ حَىٌّ، فَصِرتُ إليهِ، فَقُلتُ لَهُ: مَن حَدَّثَكَ؟ قالَ : حَدَّثَنِى شَيخٌ بِالبَصرَةِ، فقُلتُ لَهُ: مَن حَدَّثَكَ؟ قالَ : حَدَّثَنِى شَيخٌ بِعبّادانَ، فَصِرتُ إليهِ . فَأخَذَ بيدَىِ فَأدخَلَنِى بيتاً فإذا فيهِ قَومٌ مِنَ المُتَصَّوفَةِ ومَعَهُم شَيخٌ، فَقالَ: هذا الشَيخُ حَدَّثَنِى . فَقُلتُ: يا شَيخُ مَن حَدَّثَكَ؟ فَقالَ: لَم يُحدَّثَنِى أحَدٌ وَ لكِننّا رأينَا النَاسَ قَد رَغِبوا عَنِ القُرآنِ، فوَضَعنا لَهُم هَذا الحَديثَ لِيصرفُوا قُلوبَهُم إلى القُرآنِ! ۲
پيرمردى برايم حديث ابى بن كعب را در فضايل يك به يك سوره‏هاى قرآن روايت كرد و گفت : مردى در مدائن - كه زنده بود - برايم روايت كرد ، و من به جانبش شتافتم و گفتم : چه كسى برايت روايت كرد؟ گفت : پيرمردى در واسط - كه زنده بود - برايم روايت كرد . پس به جانبش رفتم و گفتم : چه كسى براى تو روايت

1.همان ، البرهان ، زركشى : ج ۱ ص ۴۳۲ .

2.الاتقان فى علوم القرآن : ج ۲ ص ۴۱۵ .

  • نام منبع :
    درآمدي بر تفسير جامع روايي
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 3577
صفحه از 190
پرینت  ارسال به