141
درآمدي بر تفسير جامع روايي

خبر ثقه را در تفسير ، حجّت نمى‏دانند (مانند شيخ طوسى و علّامه طباطبايى) در تفسير خود ، به وفور به رواياتى كه سند آنها صحيح نيستند ، استناد نموده‏اند .
بنا بر اين ، به استثناى رواياتِ مخالف كتاب ، سنّت و عقل ، همه روايات تفسيرى ، در تبيين معارف قرآن ، به صورت نسبى كاربرد دارند . ۱

1.در مراحل تدوين نهايى اين كتاب ، درس - گفتارى از آية اللَّه محمّدتقى مصباح يزدى با عنوان «حجّيت خبر واحد در تفسير قرآن» به دستمان رسيد كه در آن ، پس از تبيين مفهوم «حجّيت» و «يقين» ، در باره حجّيت خبر واحد در تفسير قرآن ، تحليلى نزديك به آنچه در توضيح اعتبار نسبى روايات تفسيرىِ دسته سوم ، بيان شد ، ارائه گرديده است . در اين گفتار مى‏خوانيم : «كار عقلا و هنر علما در عالَم، همين است كه بگردند راجع به يك مسئله‏اى عوامل علم‏آور و عوامل ظن آور و تقويت كننده ظن را پيدا كنند تا كم كم به علم برسند و روايات از بهترين مبادى است . . . تلاش چنين كسانى در خور قدردانى است ، و گر نه اين كتاب‏هاى تفسيرى نبايد باشد و بايد بگوييم اينها - العياذ باللَّه - خلاف شرع است ... . پس حجّيت روايات واحد تفسيرى ، نه جلوى فعاليت‏هاى تفسيرى ما را مى‏گيرد ، نه معنايش اين است كه تعبّداً طبق خبر واحدى معتقد بشود ، و نه معناى لاحجّيتش اين است كه اصلاً از اين راه‏ها نرو . از روايات بايد استفاده و در فهمش هم بايد دقت كرد ، امّا معنايش حجّيت نيست . بنا بر اين ، به نظر مى‏رسد كه اين بحث در باره حجّيت و عدم حجّيت در تفسير و در اعتقادات ، چندان حاصلى ندارد ؛ زيرا نه آنهايى كه خبر واحد را در تفسير حجّت نمى‏دانند ، مى‏گويند بايد آن روايات را كنار گذاشت و نه آنهايى كه حجّت مى‏دانند ، معتقدند كه تكليف شرعى است كه به مضمون آن روايات بايد تعبّد داشت و طبق آن، آيات قرآن را تفسير كرد ، هر چند علم عرفى به خلاف آن داشته باشيم و گر چه ابهام‏هايى در تفسير معناى حجّيت و كاربرد آن در فقه وجود دارد ؛ ولى استعمالش در خارج از فقه چندان ابهام ندارد و اگر گرايش‏هاى تعصّب‏آميز را كنار بگذاريم ، آن قدر اختلافات شديد نيست . بهتر است اين واژگان را تحليل و تفسير و مبنايى در آنها اتخاذ كنيم كه روى آن مبنا مسئله حل شود» (معرفت : ش ۱۵۲ / مرداد ۱۳۸۹ ، ص ۱۳ - ۱۴) .


درآمدي بر تفسير جامع روايي
140

اطمينان‏آور نيست ؛ ليكن موجب نزديك‏تر شدنِ مفسّر به واقع مى‏گردد ، و به تعبير ديگر ، مرتبه‏اى از معرفت را براى مفسر پديد مى‏آورد و همين مقدار از معرفت نسبى نيز در سيره عقلا ، معتبر و مطلوب است .
افزون بر اين ، جواز نسبت دادن سخنى به پيامبر صلى اللَّه عليه وآله و اهل بيت عليهم السلام در تفسير كلام خداوند متعال ، خود ، يك اثر مهم شرعى است كه بر فرض لزوم اثر شرعى در صحّت تعبّد ، زمينه‏ساز شمول ادلّه حجّيت خبر ثقه بر روايات تفسيرى خواهد بود .
بر اين اساس ، شايد بتوان نظريه موافقان و مخالفان اعتبار خبر ثقه در معارف تفسيرى را به يكديگر نزديك نمود ؛ زيرا مقصود موافقانِ حجّيت ، اين نيست كه خبر واحد ، بدون وثوق نوعى ، موجب علم و معرفت است . همچنين مقصود مخالفان حجّيت ، اين نيست كه خبر واحد ، موجب معرفت نسبى هم نيست و يا با استناد به خبر موثّق نمى‏توان مطلبى را به پيامبر صلى اللَّه عليه وآله و اهل بيت عليهم السلام نسبت داد . بنا بر اين تحليل ، اعتبار نسبى و محدود خبر ثقه در پديد آوردن معرفت نسبى و عدم اعتبار مطلق آن در پديد آوردن معرفت كامل در تفسير قرآن ، مورد توافق مخالفان و موافقان حجّيت خبر ثقه در تفسير است .
بلكه بر اساس اين نظريه ، خبر غير ثقه نيز در صورتى كه مخالف قرآن ، عقل و احاديث معتبر نباشد ، از اعتبار نسبى برخوردار است ؛ زيرا تا حدّى مى‏تواند مفسّر را به واقع نزديك كند . لذا حتّى اين گونه احاديث نيز در تفسير ، كاربرد دارند و به همين دليل ، حتّى كسانى كه

  • نام منبع :
    درآمدي بر تفسير جامع روايي
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 3723
صفحه از 190
پرینت  ارسال به