139
درآمدي بر تفسير جامع روايي

داراى اثر شرعى باشد ؛ امّا در مواردى كه در صدد تحصيل معرفت واقع هستيم ، تعبّد و تشريع ، بى‏معناست . ۱

نقد نظريه دوم‏

اولاً: اگر سيره عقلا در حجّيت خبر ثقه ، گزارش‏هايى را كه جَعْل و دس در آنها فراوان است ، شامل نشود ، در حجّيت روايات فقهى نيز نمى‏توان به سيره تمسّك كرد ، در صورتى كه تمسّك به سيره در اين باره ، ظاهراً مورد توافق فقهاست .
ثانياً: ادّعاى فراوانى جعل و دس در فرض مورد اختلاف (يعنى رواياتى كه ثقات ، آنها را گزارش كرده‏اند) ، به هيچ وجه قابل قبول نيست ؛ زيرا نه تنها شاهدى بر صحّت اين ادّعا وجود ندارد ، بلكه هر كس با روايات اهل بيت عليهم السلام آشنا باشد ، مى‏داند كه روايات مجعول ، اعم از تفسيرى و غير تفسيرى ، معمولاً از نظر سندى ، فاقد اعتبارند .
ثالثاً: اِخبار ثقه ، هر چند بدون قرينه‏اى كه خطا را نفى كند ، موجب معرفت مطلق نسبت به واقع نيست ، ليكن موجب معرفت نسبى هست ، و در تبين نظريه سوم توضيح خواهيم داد كه معرفت نسبى نيز در تفسير ، كاربرد دارد .

۳ . اعتبار نسبى روايات تفسيرى دسته سوم‏

نظريه سوم ، عبارت است از اعتبار نسبى روايات تفسيرى مورد بحث ؛ زيرا هر چند اِخبار ثقه ، در صورتى كه موجب وثوق نوعى نگردد ،

1.الميزان فى تفسير القرآن : ج ۱۴ ص ۲۰۵ و ۲۰۶ و ج ۹ ص ۲۱۱ و ۲۱۲ .


درآمدي بر تفسير جامع روايي
138

تفسيرى و اعتقادى ، حجّت نيستند . ۱
خلاصه استدلال كسانى كه خبر ثقه را در تفسير قرآن حجت نمى‏دانند ، عبارت است از :
الف - سيره عقلا در حجّيت خبر ثقه ، گزارش‏هايى را كه جعل و دسّ در آن فراوان است ، شامل نمى‏شود بنا بر اين نمى‏توان به سيره عقلا در اثبات حجّيت خبر واحد استدلال كرد . ۲
ب - ادلّه شرعى حجّيت خبر واحد نمى‏تواند شامل اخبار آحاد در غير احكام شرعى شود ؛ زيرا جعل تشريعى ، تنها در مواردى معنا دارد كه

1.ر . ك : الميزان فى تفسير القرآن : ج ۶ ص ۵۷ و ج ۸ ص ۵۷ و ۱۴۱ و ج ۹ ص ۲۱۱ و ۲۱۲ ، ج ۱۰ ص ۳۵۱ و ۳۴۸ و ج ۱۴ ص ۲۰۵ و ۲۰۶ .

2.متن سخن علّامه اين گونه است : «إن روايات التفسير إذا كانت آحادا لا حجية لها إلا ما وافق مضامين الآيات بقدر ما يوافقها على ما بين فى فن الأصول فإن الحجية الشرعية تدور مدار الآثار الشرعية المترتبة فتنحصر فى الأحكام الشرعية و أما ما وراءها كالروايات الواردة فى القصص و التفسير الخالى عن الحكم الشرعى فلا حجية شرعية فيها . و أما الحجية العقلية أعنى العقلائية فلا مسرح لها بعد توافر الدس و الجعل فى الأخبار سيما أخبار التفسير و القصص إلا ما تقوم قرائن قطعية يجوز التعويل عليها على صحة متنه ، و من ذلك موافقة متنه لظواهر الآيات الكريمة» ؛ روايات تفسيرى ، وقتى واحد بودند ، حجّيت ندارند ، مگر - بر حسب آنچه در علم اصول بيان شده - وقتى كه با مضمون آيات قرآن موافق باشند . حجّيت شرعى ، دائر مدار آثار شرعى مترتب بر آن است ، و منحصر در احكام شرعى است ، و غير احكام شرعى ، مانند روايت‏هايى كه در قصص تفسير خالى از حكم شرعى وارد شده ، حجّيت ندارند . امّا حجّيت عقلى ، يعنى عقلايى اخبار ، جايگاهى برايش متصوّر نيست ، بعد از اين همه حديث‏سازى و خبرپردازى ، بخصوص اخبار تفسير و قصص ، مگر آن جايى كه قرائن قطعى اقامه شود ، كه در اين صورت ، استناد به آنها براى صحّت متن خبر جايز است ، و از جمله همين قاعده است موافقت متن خبر با ظواهر آيات قرآن كريم (الميزان فى تفسير القرآن : ج ۹ ص ۲۱۱ - ۲۱۲) .

  • نام منبع :
    درآمدي بر تفسير جامع روايي
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 3562
صفحه از 190
پرینت  ارسال به