خشنودى خود ، و خشمشان را خشم خود قرار داده است ؛ براى اين كه آنها را دعوتكنندگان به خود و راهنمايان بر خود قرار داده ، و از اين رو ، آنان چنين مقامى دارند . امّا اين بدان معنا نيست كه آنچه به بندگانش مىرسد ، خدا را نيز فرا مىگيرد؛ بلكه مقصود ، همان است كه در اين كلمات فرموده است : «هر كس به دوست من اهانت كند ، به جنگ من آمده و مرا به جنگ فرا خوانده است» و «هر كس از پيامبر اطاعت كند ، از خدا اطاعت كرده است» و «كسانى كه با تو بيعت مىكنند ، با خدا بيعت مىكنند . دست خدا ، بالاى دستهاى آنان است» .
در اين روايت ، با استناد به اصل عقلى «عدم امكان اتّصاف آفريدگار به صفت آفريده» ، خشم الهى را به كيفر او تفسير كرده ، و اين بدان معناست كه در تفسير قرآن ، رعايت اصول عقلى ، همانند رعايت اصول و قواعد لفظى ، ضرورى است .
۷ . تفسير فقهى
شمارى از روايات تفسيرى ، ناظر به احكام فقهى هستند ، مانند آن حكمى كه از امير المؤمنين عليه السلام نقل شده كه با جمعبندى آيه ۲۳۳ از سوره بقره ۱ و آيه ۱۵ از سوره احقاف ، ۲ حكم كرد كه كمترين زمان حمل ، شش ماه است و از اجراى حدّ رجم زنى كه فرزندى را شش ماهه به دنيا آورده بود ، پيشگيرى كرد . ۳