جایگاه و روابط صفات اشاره میکند. دو شاخصه اصلی در این روایات را میتوان در منزه بودن از صفات بشری و قصور آدمی و الفاظ ایشان از افاده حقیقت معنای صفات خلاصه نمود؛ همچنین بر این نکته تأکید شده که صفات، تحدید و احاطهای بر ذات ندارند و تنها اثبات وجود و کمالات ذات مینمایند.۱
وجود این دو اطلاق و ظرافتهای تمییز میان مقام ذات و فعل از سویی و دغدغه محافظت بر اصول تنزیهی در ساحت پروردگار از سوی دیگر، تعاریف متفاوت وگاه متداخلی را به دنبال داشته است. نگاهی به تعاریف اندیشمندان مسلمان از صفت نیز پیوند میان اسم و صفت را نشان میدهد؛۲ شیخ طوسی معتقد است هر اسم خداوند، یک صفت مفید است چرا که لقب برای خداوند جایز نیست؛۳ طبرسی رجوع هر یک از اسمای الهی را به یکی از صفات ذات یا فعل میداند؛۴ کراجکی بازگشت همه اسمای الهی را به صفات میداند و معتقد است صفات در دلالت بر معانی و در برداشتن ویژگیها بهگونهای هستند که هیچ اسمی خالی از آن نیست؛۵ لاهیجی تفاوت میان اسم و صفت را اینگونه بیان میکند: «درباره واجب تعالی لفظی كه دلالت بر صفت تنها كند بیملاحظه ذات، صفت گويند، چون علم و قدرت... و لفظی كه بر ذات دلالت كند، به اعتبار صفت... اسم خوانند، چون عالم و قادر».۶ در کلمات
1.. به عنوان نمونه نک: کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۳۹ و الامام الصادق علیه السلام، توحید مفضل، ص۱۷۷.
2.. مباحث تکمیلی مرتبط با این بحث در بخش قرائتهای حدوث صفات و نفی صفات و بیان اقسام آن در فصل سوم خواهد آمد.
3.. طوسی، التبیان، ج۵، ص۴۰.
4.. طبرسی، مجمع البیان، ج۴، ص۷۷۳.
5.. کراجکی، کنز الفوائد، ج۱، ص۷۲.
6.. فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ص۲۳۹ و ۲۴۰.