243
درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی

معرفی کرده است؛۱ نیز در بیان غیریت، تأخر مرتبه صفات از ذات قول برگزیده نزد علامه طباطبایی و شاگردان ایشان است.۲

پرواضح است قضاوت میان دو گروه از روایات، موضع هر یک از اندیشمندان امامیه را روشن می‏سازد؛ یکی مجموعه‏ای از روایات که مفاد آن «کمال التوحید نفی الصفات عنه» است؛ تبیین نفی صفات بایستی در منظومه قرار گیرد که معارض با روایاتی همچون «إن للناس في التوحيد ثلاثة مذاهب مذهب إثبات بتشبيه و مذهب النفي و مذهب إثبات‏ بلا تشبيه‏ فمذهب الإثبات بتشبيه لا يجوز و مذهب النفي لايجوز و الطريق في المذهب الثالث إثبات‏ بلا تشبيه‏»۳ تفسیر نشود. همچنین نسبت میان کلید واژگان این بحث همچون اثبات، نفی، اقرار و تصدیق به تبیین روشنی نیاز دارد. این جمع در خطبه توحیدی امام علی علیه السلام در تحف العقول به معنای پذیرش در مقابل انکار و نفی در مقابل تشبیه قابل جستجوست. «لا دين إلا بمعرفة و لامعرفة إلا بتصديق و لا تصديق إلا بتجريد التوحيد و لاتوحيد إلا بالإخلاص و لا إخلاص مع التشبيه و لا نفي مع إثبات الصفات و لاتجريد إلا باستقصاء النفي كله إثبات بعض التشبيه يوجب الكل و لا يستوجب كل التوحيد ببعض النفي دون الكل و الإقرار نفي الإنكار و لا ينال الإخلاص بشي‏ء من الإنكار».۴

یعنی: دين و ديانتی نيست مگر به شناخت، و هيچ شناختی نباشد مگر با تصديق و تصديق نباشد مگر با تجريد توحيد و توحيد جز با اخلاص فراهم نشود و اخلاص با تشبيه، اخلاص نيست و نفی تشبيه با اثبات صفات زائد بر

1.. مصباح یزدی، شرح نهایة الحکة، ج۲، ص۱۶۷.

2.. طباطبائی، الرسائل التوحیدیة، ص۱۳.

3.. صدوق، التوحید، ص۱۰۱.

4.. ابن شعبه، تحف العقول، ص۶۷.


درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
242

کشاکش در شرح ملاصدرا از روایت معروف ابوهاشم جعفری از امام جواد علیه السلام است؛ او از عبارت «کان اللّٰه و لاخلقَ» این چنین استفاده کرده است: «و انما لم يقل كان اللّٰه و لا شي‏ء، لان شيئية الاسماء و الصفات غير زائلة عنه و له تعالى شئون ذاتية».۱ او به روشنی مخلوق نبودن اسماء و صفات را نتیجه می‏گیرد و تصریح می‏کند که شیئیت اسماء و صفات ازلی بوده و از شؤون ذاتی پروردگار به شمار می‏رود. تفسیر ملاصدرا بر اساس اصول پذیرفته شده است چراکه ظاهر این تفسیر نشان می‏دهد که اگر عبارت «کان اللّٰه و لاشیء» بود می‏بایست تحلیل دیگری ارائه می‏شد، این در حالی است که در «باب کون و مکان» روایتی با همین الفاظ وارد شده است.۲

همانگونه که گذشت سؤال مهم پیش روی مدرسه فکری خراسان، معناداری و معرفت بخشی اسماء است. به نظر می‏رسد امثال علامه طباطبایی نیز همانند مرحوم ملکی میانجی اصل معرفت را متوقف بر اسماء نمی‏داند و بر تعمیق حقیقت معرفت دریافت شده به واسطه اسماء تأکید می‏کند. البته اصل معرفت از نظر اصحاب معارف به معرفت فطری پیشین برمی‏گردد که خداوند در سرشت بشر نهاده است و از نظر علامه طباطبایی به پیروی از ملاصدرا، به معرفت شهودی نفس که معلول حق تعالی است، برمی‏گردد.

در نقطه مقابل، تفسیر روشنی از «عالم بنفسه» بودن خداوند یا همان عینیت که قابل تفسیر در نظام معرفتی کتاب و سنت باشد ضروری است؛ از همین رو استاد مصباح یزدی عینیت را خارج از عینیت ماهوی - که متفاهم اولیه و متبادر به ذهن بشری و مأنوس با ماهیت است - می‏داند و عینیت را امری وجودی

1.. ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ج۳، ص۲۷۱.

2.. نک: کلینی، الکافی، ج۱، ص۹۰.

  • نام منبع :
    درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
    سایر پدیدآورندگان :
    علیرضا بهرامی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 3007
صفحه از 312
پرینت  ارسال به