میشود چرا که این تصور به تعطیل و الحاد منتهی میشود.۱
در مقابل این اندیشه، مدرسه معارفی خراسان بر این باور است که الفاظ برای حقایق خارجی وضع شدهاند و این قاعده در مورد اسمای الهی نیز جریان دارد.
مرحوم ملکی میانجی نیز معتقد است همانگونه که اطلاق «زید» بر یک حقیقت خارجی قابل اشاره رخ میدهد، در مورد اسمای الهی نیز حقایق منحاز خارجی صادق است. پس از این مقدمه و توجه به این نکته که تصور ذات خداوند نه از حیث ذات بودنش و نه با ملاحظه وجوه و عناوین جایز نیست، هیچ یک از این اسماء نمیتوانند شأن حکایت گری از ذات داشته باشند.
وی ضمن رد نظریه دلالت اسماء بر مفاهیم کلیه، اختلاف در میان اسمای خدا و خلق را، هم به مفاهیم و هم به مصادیق میداند و به این ترتیب قائل به اشتراک لفظی میان آن دو میشود؛ وی ضمن ایجاد پیوند میان غیریت و نفی صفات اشکالات وارد بر ملازمه این قول با تعطیل صفات و معناداری آن را به قصور در متد معرفتی در نگاه فلسفی میداند و تصریح میکند، ایقاع اسماء بر خداوند پس از معرفت بوده و برای اسماء تنها جنبه کارکردی و نه معرفتی قائل است.۲
نمونه دوم
این باور که صفات باری به صفات ذات و صفات فعل تقسیم میشود نزد همه مشارب فکری امامیه پذیرفته شده و در شرح حدیث پنجم «باب الارادة أنها من صفات الفعل» به روشنی قابل دریافت است. در این روایت امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه (وَ مَن یحْلِلْ عَلَیهِ غَضَبِى فَقَدْ هَوَىٰ)۳ خطاب به عمرو بن عبید غضب را به معنی