23
درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی

بر اساس این گزارش می‏توان چند تقریر از حدوث در میان اصحاب امامیه برداشت نمود:

زراره و اصحابش بر این باور بوده‏اند که خداوند از ازل سمیع، علیم و بصیر نبوده و این صفات را برای خود خلق کرده است.

گروه دیگری صفات را اضافی تعریف می‏کنند و معتقدند قبل از حدوث اشیاء، خداوند به صفاتی همچون عالم، قادر، سمیع و بصیر توصیف نمی‏شود؛ پس حدوث انتساب به اسماء و صفات (ونه حدوث خود اسماء و صفات) همزمان با حدوث مخلوقات مورد توجه این گروه قرار دارد.

مؤمن طاق و اصحابش نیز علی‏رغم آنکه خداوند را عالم فی نفسه (لیس بجاهل) می‏دانند، اما علم فعلی خداوند را منوط به تقدیر و اراده اشیاء دانسته‏اند؛ با این وصف، حدوث در حوزه صفات فعلی مطرح است.

هشام بن حکم خداوند را «عالم بعلم» می‏داند و «علم بنفسه» را از خداوند نفی کرده است؛ اما در باقی صفات نظریه «لاهی هو و لا هی غیره» را دنبال نموده است. این سخن با یکی از تقریرهای نفی صفات (که به آن اشاره خواهد شد) سازگاری دارد.

گروه دیگری «یعلم» را به معنای «یفعل» گرفته‏اند، اما همه ایشان به ازلی بودن «عالم بنفسه» ملتزم نیستند.

اشعری در این گزارش، تنها یک گروه از شیعیان را مایل به نفی تشبیه و خالی از اعتقادات نادرستی می‏داند که در دیگر گروه‏های شیعی وجود داشته است. این تفاوت میان این گروه از شیعیان و دیگر گروه‏ها بدان جهت است که ایشان بر خلاف دیگر گروه‏ها معتقد بودند: «إن اللّٰه لم یزل عالماً، حیاً، قادراً».۱ پس از

1.. نک: اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۳۶ - ۳۹.


درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
22

می‏توانند جنبه افزاینده و تکمیلی داشته باشند. مرحوم ملکی میانجی معرفت توحیدی را فطری، بسیط و بی‏نیاز از اثبات و استدلال می‏داند، نیز اسمای الهی را معرّف یا حاکی از خداوند نمی‏داند، پس هریک از نعوت خداوند می‏تواند نقش ازدیاد و یا تشدید معرفت مؤمنان را نتیجه دهد.۱ همین دیدگاه پیوند میان وجود شناسی اسماء و معرفت شناسی آن را روشن می‏سازد.

تمرکز این بحث بر اسمای الهی است اما تفکیک میان اسم و صفت در بیشتر نگاشته‏های پیرامون این موضوع مطرح نیست و یا به قدری این تفاوت اندک قلمداد می‏شود که با ملاحظه نکته مختصری، اسم و صفت به یکدیگر برمی‏گردد.۲

اهمیت بحث اسماء و صفات و محوری بودن آن در اندیشه‏های کلامی باعث شده نگاشته‏های فراوانی با رویکردهای متفاوت در مورد این بحث به رشته تحریر درآید. گرچه «حدوث» به عنوان مصطلحی خاص در اندیشه اصحاب نخستین امامیه مطرح شده، اما در آثار متکلمان اسلامی به‏عنوان واژه‏ای پرتکرار، اثری از آن نیست. این در حالی است که‏اندیشه اصحاب نخستین بر حدوث اسماء به‏عنوان یکی از مسائل مهم این حوزه استوار بوده؛ اما نبود تبیین روشنی از این مسئله در بین متکلمان قرون بعد، به تدریج به عقب نشینی از این باور انجامیده است.

این مهم در گزارش اشعری از سیر اقوال نه‏گانه شیعیان در بحث اسماء و صفات به خوبی قابل برداشت است.

1.. ملکی میانجی، توحید الامامیة، ص۸۷.

2.. برخی میان معنای لغوی اسم و صفت رابطه عموم و خصوص مطلق برقرار می‏دانند یعنی هر صفتی اسم هست اما هر اسمی صفت نیست. اما در بیان معنای اصطلاحی معتقدند اسامی خداوند از نوع صفات است و هیچ یک از اسمای الهی نیست که در آن وصفی لحاظ نشده باشد. نک: برنجکار، حکمت و اندیشه دینی، ص۱۹۳ و ۱۹۵.

  • نام منبع :
    درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
    سایر پدیدآورندگان :
    علیرضا بهرامی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5089
صفحه از 312
پرینت  ارسال به