كه از راه و رسم من روى بگردانَد، از من نیست».۱
از آنچه گذشت، روشن میشود که فلسفة اسلامی زندگی، نه فلسفة عیش و لذّت است و نه فلسفة رنج و محنت. فلسفة اسلام در زندگی، فلسفة «خیر» است. فرد مسلمان، اصالتاً نه به دنبال لذّت است و نه به دنبال محنت؛ بلکه به دنبال خیر و سعادت است؛ خواه در لذّت باشد و خواه در محنت. البته این فلسفه، خود زیرمجموعة توحید است. در کتاب تاريخ دمشق به نقل از محمّد بن يزيد مبرّد چنین آمده که به حسن بن على علیه السلام گفته شد: «ابوذر مىگويد: براى من، فقر، دوستداشتنىتر از توانگرى و بيمارى، محبوبتر از تندرستى است». امام علیه السلام فرمود:
رَحِمَ اللهُ أبا ذَرٍّ! أمّا أنَا فَأَقولُ: فَمَنِ اتَّكَلَ عَلى حُسنِ اختِيارِ اللهِ لَهُ، لَم يَتَمَنَّ أنَّهُ في غَيرِ الحالَةِ الَّتِي اختارَ اللهُ تَعالى لَهُ، وهذا حَدُّ الوُقوفِ عَلَى الرِّضا بِما يُصرَفُ بِهِ القَضاءُ.۲
خداوند، ابوذر را رحمت كند؛ امّا من مىگويم: هر كس بر آنچه خداوند به نيكى برايش گُزيده، توكّل كند، ديگر آرزو ندارد كه در حالى جز آنچه خداى ـ تعالى ـ برايش پيش آورده، به سر بَرَد؛ و بدين سان مىتوان خشنودى از پيشامدِ قضا را دريافت.
بنا بر این، یکی از اقدامات اساسی برای پیشگیری از گرایش به اعتیاد، این است که رویکرد لذّت در فلسفة زندگی به رویکرد خیر تغییر کند. در این فلسفه، انسان نه به دنبال لذّت است و نه محنت؛ بلکه در پی خیر صلاح پایدارِ خود است که در نظام توحیدی، توسط خداوند متعال تقدیر میشود. با این رویکرد، زمینة گرایش به اعتیاد کاهش مییابد؛ زیرا در چنین رویکردی، نه خوشیها انسان را سرمست میکنند، و نه ناخوشیها بیتاب.
1.. عن أبی عبدالله علیه السلام قال: إنَّ ثَلاثَ نِسوة أتینیَ رسولَ الله صلی الله علیه وآله، فَقالَت إحداهُنَّ: إِنَّ زوجی لایَأکُلُ اللّحمَ، و قالت الأُخری: إِنَّ زوجی لایّشّمُّ الطّیبَ، وقالَت الأُخری: إِنَّ زَوجی لایَقرَبُ النِّساءَ. فَخَرَجَ رسول الله صلی الله علیه وآله یَجُرُّ رِداءَهُ، حَتّی صَعِدَ المِنبَرَ فَحَمِدَ اللهَ و أَثنی عَلَیه، ثُمَّ قالَ: ما بالُ أقوامُ مِن إصحابی لایَأکلونَاللّحمَ و لایَشَمّونَ الطّیبَ و لایأتونَ النِّساءَ، أما إِنّی آکُلُ اللّحمّ و أشمُّ الطّیبَ و آتیِ النِّساءَ، فَمَن رَغِبَ عَن سُنَّتی فَلَیسَ مِنّی
(الکافی، ج ۵، ص ۴۹۶، ح ۵).
2.. تاريخ دمشق ج ۱۳، ص ۲۵۳؛ البداية والنهاية: ۸، ص ۳۹ ؛ الرسالة القشيريّة، ص ۱۹۵؛ كنز العمّال، ج ۳، ص ۷۱۲، ح ۸۵۳۸؛ تحف العقول، ص ۲۳۴؛ نزهة الناظر، ص ۹۴، ح ۲۷؛ أعلام الدين، ص ۳۰۰.