291
حکمت نامه سالمند (و اندرزنامه جوان)

۱۴ / ۴‏

الگویی نیک برای کارگزاران

۳۷۹.الطبقات الكبرى ـ به نقل از نُعمان بن حُمَید ـ: در مدائن (پایتخت ساسانیان) با دایى‏ام بر سلمان (فرماندار وقت مدائن) وارد شدیم، در حالى كه با برگ خرما، سبد مى‏ساخت. شنیدم كه مى‏گوید: یک درهم برگ خرما مى‏خرم و آن را بدین گونه در مى‏آورم و سپس به سه درهم مى‏فروشم. با یک درهم، دوباره برگ مى‏خرم و یک درهم را خرج خانواده‏ام مى‏كنم و درهم باقى مانده را صدقه مى‏دهم. اگر عمر بن خطّاب هم مرا باز دارد، از این كار، دست نمى‏كشم.

۳۸۰.مروج الذهب ـ در یادكرد از سلمان فارسى ـ: پشمینه‏پوش بود و بر درازگوش بى‏پالان و تنها با یک جُل (پارچه) سوار مى‏شد و نان جو مى‏خورد و عابد و زاهد بود.
چون در مدائن به حالت احتضار افتاد، سعد بن ابی وقّاص به او گفت: اى ابو عبد اللّٰه! سفارشى به من بكن.
گفت: «باشد! در تصمیمت به گاهِ تصمیم‏گیرى، و در زبانت به گاهِ داورى، و در دستت هنگام تقسیم [اموال‏]، خدا را به یاد داشته باش» و سپس شروع به گریستن كرد.
سعد گفت: اى ابو عبد اللّٰه! چه چیزى تو را به گریه مى‏اندازد؟
گفت: شنیدم كه پیامبر خدا مى‏فرماید: «در آخرت، گردنه‏اى است كه جز سبک‏باران از آن نمى‏گذرند» و این همه اثاث را در پیرامونم مى‏بینم!
پس نگاه كردند و در خانه، جز مَشكى و كاسه آب و آفتابه‏اى نیافتند.


حکمت نامه سالمند (و اندرزنامه جوان)
290

۱۴ / ۴‌

اُسوَةٌ حَسَنَةٌ لِعُمّالِ الحُکومَةِ

۳۷۹.الطبقات الكبرى عن النّعمان بن حميد: دَخَلتُ مَعَ خالي عَلىٰ سَلمانَ بِالمَدائِنِ وهُوَ يَعمَلُ الخوصَ، فَسَمِعتهُ يَقولُ: أشتَري خوصاً بِدِرهَمٍ فَأعمَلُهُ، فَأَبيعُهُ بِثَلاثَةِ دَراهِمَ، فَاُعيدُ دِرهَماً فيه، واُنفِقُ دِرهَماً عَلىٰ عِيالي، و أتَصَدَّقُ بِدِرهَمٍ، ولَو أنَّ عُمَرَ بنَ الخَطّابِ نَهاني عَنهُ مَا انتَهَيتُ.۱

۳۸۰.مروج الذهب ـ‏ في ذِكرِ سَلمانَ الفارِسِيِّ ـ: كانَ يَلبَسُ الصّوفَ، ويَركَبُ الحِمارَ بِبَرذَعَتِهِ‏۲ بِغَيرِ إكافٍ‏۳، ويَأكُلُ خُبزَ الشَّعيرِ، وكانَ ناسِكاً زاهِداً، فَلَمَّا احتَضَرَ بِالمَدائِنِ قالَ لَهُ سَعدُ بنُ أبي وَقّاصٍ: أوصِني يا أبا عَبدِ اللّهِ.
قالَ: نَعَم، قالَ: اُذكُرِ اللّهَ عِندَ هَمِّكَ إذا هَمَمتَ، وعِندَ لِسانِكَ إذا حَكَمتَ، وعِندَ يَدِكَ إذا قَسَمتَ.
فَجَعَلَ سَلمانُ يَبكي، فَقالَ لَهُ: يا أبا عَبدِ اللّه، ما يُبكيكَ؟
قالَ: سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و اله يَقولُ: إنَّ فِي الآخِرَةِ عَقَبَةً لا يَقطَعُها إلَّا المُخِفّونَ، و أرىٰ هٰذِهِ الأَساوِدَةَ حَولي، فَنَظَروا فَلَم يَجِدوا فِي البَيتِ إلّا إداوَةً ورَكوَةً۴ ومَطهَرَةً!۵

1.. الطبقات الكبرى: ج ۴ ص ۸۹.

2.. البَرذَعةُ والبردعة: ما يوضع على الحمار أو البغل ليركب عليه، كالسرج للفرس (المعجم الوسيط: ج ۱ ص ۴۸« برذع»).

3.. الإكاف والأكاف من المراكب: شبه الرِّحال والأقتاب (لسان العرب: ج ۹ ص ۸« أكف»).

4.. الرَّكوة: إناء صغير من جِلد يُشرَب فيه الماء، والجمع رِكاء(النهاية: ج ۲ ص ۲۶۱« ركا»).

5.. مروج الذهب: ج ۲ ص ۳۱۴.

  • نام منبع :
    حکمت نامه سالمند (و اندرزنامه جوان)
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری با همکاری محمدحسین صالح آبادی؛ مترجم: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1397
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4574
صفحه از 362
پرینت  ارسال به