الرّاحِمينَ.۱
زيارت جابر بن عبد اللّه انصارى در روز اربعين
سيّد ابن طاووس از عطا(عطيه عوفى)۲نقل كرده كه مىگويد: روز بيستم ماه صفر، با جابر بن عبد اللّه بودم. هنگامى كه به غاضريّه [در نزديكى كربلا] رسيديم، در نهر آن، غسل كرد و لباس پاكى را كه همراه داشت، به تن كرد و سپس به من گفت: اى عطا ! آيا چيز خوشبو كنندهاى با تو هست؟
گفتم: آرى. من سُعْد (گونهاى عطر) به همراه دارم.
جابر، از آن بر سر و بقيّه بدنش زد و سپس، پابرهنه رفت تا اين كه نزد سرِ امام حسين عليهالسلام ايستاد و سه بار تكبير گفت و سپس مدهوش به زمين افتاد. چون به هوش آمد، شنيدم كه مىگويد:
السَّلامُ عَلَيكُم يا آلَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَيكُم يا صَفوَةَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَيكُم يا خِيَرَةَ اللّهِ مِن خَلقِهِ، السَّلامُ عَلَيكُم يا سادَةَ السّاداتِ،