يافت تا آن جا كه او را «عالِم به مرگها و حوادث» دانستهاند.۱
عبيد اللّه بن زياد، دستگيرش كرد و چون او را نزدش آوردند و گفته شد كه اين از محبوبترين كسان نزد على عليهالسلام بوده است، گفت: سَرورت در باره رفتار من با تو چه گفته است؟
گفت: به من خبر داده كه تو مرا پس از نُه نفر ديگر به دار مىكشى ؛ دارى كه كوتاهترين است. و نزديكترين جاى به غَسّالخانه، از آنِ من است.
گفت: با او مخالفت مىكنيم.
ميثم گفت: چگونه مخالفت مىكنى؟! به خدا سوگند، او جز از پيامبر خدا و او جز از جبرئيل و او جز از خداى متعال به من خبر نداد. چگونه با اينان مخالفت مىكنى؟ بىگمان، من جايگاه به دار كشيدنم را در كوفه مىشناسم و من نخستين كسىهستم كه در اسلام، بر دهانم لگام مىبندند.
پس عبيد اللّه، ميثم را با مختار بن ابى عُبَيد به زندان انداخت. ميثم تمّار به مختار گفت: تو رهايى مىيابى و به خونخواهى حسين عليهالسلام بر مىخيزى و اين كسى را كه ما را مىكشد، مىكشى.
او نخستينِ خلق خدا بود كه پس از اسلام بر او لگام زدند و زمان كشته شدن ميثم، ده روز پيش از ورود امام حسين بن على عليهالسلام به عراق بود و در روز سوم به دار كشيدنش، با سرنيزه زخمىاش كردند كه تكبير گفت و در پايان روز، خون از دماغ و دهانش سرازير شد.۲
مزار او در غرب مسجد كوفه قرار دارد و داراى گنبد و بارگاه است.