يا مَولاىَ يا صاحِبَ الزَّمانِ يَابنَ رَسولِ اللّهِ، حاجَتى كَذا وكَذا فَاشفَع لى فى نَجاحِها، فَقَد تَوَجَّهتُ إلَيكَ بِحاجَتى لِعِلمى أنَّ لَكَ عِندَ اللّهِ شَفاعَةً مَقبولَةً ومَقاماً مَحموداً، فَبِحَقِّ مَنِ اختَصَّكُم لِأَمرِهِ وَارتَضاكُم لِسِرِّهِ، وبِالشَّأنِ الَّذى بَينَكُم وبَينَهُ، سَلِ اللّهَ تَعالى فى نُجحِ طَلِبَتى وإجابَةِ دَعوَتى وكَشفِ كُربَتى.
و آنچه دوست دارى، دعا كن كه إن شاء اللّه برآورده مىشود.۱
۱ / ۳
مسجد زيد بن صوحان
زيد بن صُوحان بن حجر عبدى، برادر صَعصَعه و سَيحان، از خطيبان زبردست، شجاعان استوارگام، بزرگان، زاهدان، ارجمندان و از ياران وفادار امير مؤمنان عليهالسلام بود. او به روزگار پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله اسلام آورده و از ياران پيامبر صلىاللهعليهوآله شمرده شده و به حضور پيامبر صلىاللهعليهوآله نيز رسيده است.
پيامبر صلىاللهعليهوآله از او به نيكى ياد مىكرد و مىفرمود: «هر كس دوست دارد مردى را ببيند كه يكى از اعضايش پيشتر از او به سوى بهشت مىرود، به زيد بن صُوحان بنگرد».۲
اين سخن والاى پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله كه فضيلتى بزرگ براى زيد بود، در جنگ جَلولاء، مصداق يافت، و دستش از تن جدا گرديد. او در جنگ جمل، شركت كرد و خود از شهادتش در آن نبرد خبر داد.
على عليهالسلام چون بر بالينش آمد، فرمود: «خدا تو را رحمت كند! همانا تو كمهزينه و بسيار يارىرسان بودى».۳