آن گاه، در حالى كه دستش را بر سينهاش گذاشته بود، فرمود: «هيچ گرفتارى نيست كه در آن، براى درخواست نيازى از نيازهايش دعا كند، مگر آن كه خداوند، پاسخش را مىدهد و گرفتارىاش را برطرف مىسازد».۱
از هارون بن خارجه نقل شده كه او مىگويد: امام صادق عليهالسلام به من فرمود: «اى هارون بن خارجه! تا مسجد كوفه، چه قدر فاصله دارى؟ يك ميل مىشود؟».
گفتم: خير.
فرمود: «پس همه نمازها را در آن مىخوانى؟».
گفتم: خير.
فرمود: «بدان كه اگر من در كنار آن بودم، اميد داشتم كه حتّى يك نمازم از آن مسجد فوت نشود. آيا مىدانى آن جا چه فضيلتى دارد؟ هيچ بنده شايسته و هيچ پيامبرى نبوده، مگر اين كه در مسجد كوفه نماز خوانده است. حتّى پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله در شبى كه خداوند، او را به معراج بُرد، جبرئيل به او گفت: مىدانى تو اكنون كجا هستى، اى پيامبر خدا؟ تو در برابر مسجد كوفهاى !
پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود: "پس، از پروردگارم برايم اجازه بگير كه آن جا بروم و در آن جا دو ركعت نماز بخوانم". جبرئيل از خداوند، اجازه گرفت و خدا هم به او اجازه داد.
سمت راست آن، باغى از باغهاى بهشت است، وسطش باغى از باغهاى بهشت است و پشت آن نيز باغى از باغهاى بهشت است. يك نماز واجب در آن، با هزار نماز، برابرى مىكند و يك نماز مستحبّى در آن، با پانصد نماز، همسنگ است. نشستن در آن [حتّى] بدون تلاوت [قرآن] و گفتن ذكر، خود، عبادت است. اگر مردم مىدانستند كه چه ثوابهايى در اين مسجد است، خود را به آن مىرساندند،