شویم تا آفتاب طلوع کند. او هم نشست. بعد گفت: اگر تا زوال خورشید، به آموختن قرآن بپردازی و امروز را روزه بداری، بهتر است. او هم نشست و روزه گرفت، تا آن که نماز ظهر و عصر را خواند. باز آن مؤمن گفت: اگر شکیبایی کنی تا نماز مغرب و عشا را نیز بخوانی، بهتر است. او نشست تا آن که نماز مغرب و عشار را هم خواند. آن گاه در حالی برخاستند که برای آن تازهمسلمان دیگر رمقی نمانده و بیش از توانش بر او بار شده بود. فردای آن روز، دوباره مرد مؤمن نزد او رفت تا با وی چنان کند که دیروز کرده بود. درِ خانه او را کوبید و گفت: بیرون بیا تا به مسجد برویم. آن مرد پاسخ داد: از نزد من برو؛ زیرا این دین، دین سختی است و من تحمّل آن را ندارم.۱
به این ترتیب، مرد مسلمان با رفتار پسندیده، کافری را مسلمان کرد؛ ولی با روش نادرست، او را از دین بیزار نمود. روش پسندیده آن است که با رفتار مناسب، دیگران به مکتب اهل بیت علیهم السلام ترغیب شوند و از برخوردهایی که تنفّر دیگران را از مذهب حق و آیین پیامبر صلی الله علیه و اله در پی دارند، پرهیز شود. امام علیه السلام خطاب به عمّار بن ابی احوص ـ که از دوستی با کسانی که با شیعیان همعقیده نیستند ـ پرسیده بود، فرمود:
۰.لا تَخرَقُوا بِهِم أ ما عَلِمتَ أنَّ إمارَةَ بَنِی اُمَیَّةَ کانَت بِالسَّیفِ وَ العَسفِ وَ الجَورِ وَ أنَّ إمارَتَنا بِالرِّفقِ وَ التَّألُّفِ وَ الوَقارِ وَ التَّقِیَّةِ وَ حُسنِ الخُلطَةِ وَ الوَرَعِ وَ الاجتِهادِ فَرَغِّبُوا النَّاسَ فِی دِینِکُم وَ فِیما أنتُم فیهِ.۲
۰.بر آنان [که همه عقاید شما را باور ندارند،] سخت مگیرید و خشونت نورزید. مگر نمیدانی که امارت بنی امیّه، با شمشیر و زور و ستم بود؛ ولی امارت ما با ملایمت و دوستی و وقار و تقیّه و حسن رفتار و پارسایی و کوشش است؟ پس مردم را به دین خود و عقیدهای که دارید، مشتاق سازید.
بنا بر این، افزون بر توجّه به ظرفیت و توان روحی افراد، دعوت ایمانی باید با نرمخویی و