فصل پنجم
پایه نظری شادکامی
پایه نظریِ بنیادین شادکامی، ریشه در توحید دارد و هر دو پایه نظری مؤلّفهها نیز به همین برمیگردد. اگر زندگی انسان، مبتنی بر توحید شکل بگیرد، بنیان شادکامی تحقّق یافته است و بر اساس آن، رضامندی و شادی نیز به دست میآید. از این عنصر بنیادین، به عنوان «زندگی موحّدانه» یاد میکنیم. الگوی زندگی موحّدانه، تنها عنصری است که میتواند شادکامی اصیل را محقّق سازد. این پایه بنیادین، زیربنای همه عوامل خُرد و کلان شادکامی است؛ بدین معنا که هر کدام از دیگر عوامل، به صورت سلسهمراتبی، به این عامل بنیادین برمیگردند.
از آن جا که شادکامی، دو مؤلفه «خیر» و «سرور» داشت، نخست به بیان سازو کار (مکانیزم) تأثیر این دو بر احساس شادکامی میپردازیم. سپس خطوط کلّی پایه نظری شادکامی یعنی زندگی موحّدانه را بیان میکنیم و در فصول بعدی، عواملی را که از این پایه بنیادین، سرچشمه میگیرند و تحقّقبخش یکی از دو مؤلّفه شادکامیاند، طرح خواهیم کرد.
۱. ساز و کار تأثیر خیر بر احساس شادکامی
همان گونه که پیشتر در تعریف شادکامی گذشت، یکی از ابعاد مهمّ شادکامی، «خیر» است. سؤالی که مطرح است این که ساز و کار تأثیر خیر بر شادکامی چیست؟ و چگونه خیر بودن بر شادکامی اثر میگذارد؟ بر اساس منابع اسلامی، خیر بودن، عامل احساس رضامندی است. انسان هر چه را خیر ارزیابی کند، نسبت به آن، حسّ رضایت پیدا خواهد کرد. خیر از طریق رضامندی، بر شادکامی اثر میگذارد. تبیین این مطلب، متوقف بر چند نکته است: