پس در مجموع میتوان گفت که شادکامی، ترکیبی از «زندگی خوب (خیر)» به اضافه «زندگی شاد(سرور)» است:
زندگی شاد + زندگی خوب = احساس شادکامی
زندگی شاد، به انسان احساس نشاط میدهد و زندگی خوب، احساس رضامندی را به وجود میآورد و بدین سان، احساس شادکامی شکل میگیرد. پس احساس شادکامی، ترکیبی از «نشاط» و «رضامندی» است:
احساس نشاط + احساس رضامندی = شادکامی
بنا بر آنچه گذشت، «خیر مقدَّر» اگر بخواهد در زندگی تحقّق یابد و یک زندگی خوب و مبتنی بر خوبی را شکل دهد، از سویی، متوقّف بر «رضامندی کلّی از تقدیر»، «شکر در خوشایند» و «صبر در ناخوشایند» است و از سوی دیگر، متوقف بر «تأمین زندگی». تحقّق زندگی خوب نیز رضامندیِ ثانویه از زندگی را به وجود میآورد. لذّت و شادی مقدّر نیز اگر بخواهد در زندگی تحقّق یابد، متوقّف بر «التذاذ صحیح در بُعد مادی و معنوی» است.
از این رو، باید از یک سو عوامل شکر و صبر و نیز عوامل تأمین زندگی خوب را به دست آورد تا خیر بودن تقدیرها، در زندگی تحقّق یابد و از سوی دیگر، عوامل لذّتهای مادی و معنوی را نیز به دست آورد تا شادی و سرور تقدیر شده، حاصل گردد و در نهایت، شادکامی تحقّق یابد.
از آنچه گذشت میتوان نتیجه گرفت که در رأس، باورهای اساسی افراد قرار دارند که این باورها، در رویارویی با موقعیتهای عینی زندگی (تقدیرها، حوزهها و هیجانها)، باورها و رفتارهای دیگری را تولید میکنند که موجب رضامندی، شکر در خوشایند و صبر در ناخوشایند، تلاش برای تأمین زندگی، التذاذ مادی و التذاذ معنوی میگردد.