دست بالا و برتری دارد.۱ از این رو، فرد شاکر، نسبت به دهنده نعمت، آگاه است و به لطف او اعتراف دارد و وی را بزرگ میدارد و به خاطر احسانی که در حق او داشته، خضوع قلبی و احساس فروتنی دارد.
۳. تکافئ؛ یعنی احسان فرد را با احسانْ پاسخ دادن. فرد شاکر نسبت به نعمت و نعمت دهنده، احساس دِین میکند و خود را موظّف میداند که به نوعی، احسان او را جبران کند. این جبران میتواند بر اساس توان فرد و موضوع احسان، متفاوت باشد.
مکانیزم تأثیر شُکر بر رضامندی
از مسائل مهم، چگونگی تأثیر شُکر بر رضامندی است. بر اساس آنچه گذشت، اکنون میتوان در این باره سخن گفت. این تأثیر از سه جهت میتواند بررسی شود:
یکی «احساس برخورداری» است. موضوع شُکر، داشتههای زندگی است. همان گونه که در تعریف گذشت، فرد شاکر کسی است که نعمتهای موجود زندگی را میشناسد. وقتی فرد، داشتههای زندگی خود را بیابد، احساس محرومیتْ کاهش و احساس برخورداری، افزایش مییابد. از مسائل مهم در این حوزه، موازنه نعمت و محرومیت است. اگر کفه ترازو به سمت محرومیتْ سنگین شود، احساس نارضایتی افزایش مییابد و هر چه کفه نعمتها افزایش یابد، از میزان نارضایتی کاسته و بر رضامندی افزوده میشود. به عبارت دیگر، فرد «خیر»های زندگی خود را میبیند.
جهت دیگر، «تحقّق خیر» است. پیشتر گفتیم که تحقّق خیر مقدر در زندگی، بسته به واکنش مثبت است. از این رو، وقتی فرد، نعمت خداوند را دید و شُکر کرد، خداوند متعال، خیر آن را در زندگی وی جاری میسازد و همین امر، افزایش خیر در زندگی میشود و بدین سان بر رضامندی اثر میگذارد.
جهت سوم، «افزایش نعمت» است. بر اساس متون دینی، شُکر، موجب افزایش نعمت میگردد.۲ علّت آن نیز شاید در افزایش قابلیت فرد باشد؛ بدین معنا که فرد شاکر نشان میدهد