از موارد دیگر، این است که نعمت، در راهی که صاحب نعمت بدان راضی است استفاده شود، نه بر ضدّ او؛ لذا اطاعت و ترک معصیت، بر مبنای شکر توجیه مییابد.۱ مورد دیگر، آگاهی انسان به این حقیقت شکر است که: نعمت، از آنِ خداست.۲ مورد دیگر، ثنا گفتن خداوند متعال است.۳
همان گونه که روشن شد، در این متون بر چند چیز تأکید شده است: یک. شناخت نعمت و از خدا دانستن آن؛ دو. ثنا و سپاس گفتن و ستایش کردن؛ سوم. جبران و مقابله برتر؛ چهارم. کاربست نعمت در راهی که صاحب نعمتْ راضی است. این موارد با یافتههای تعریف، هماهنگی دارد.
اکنون میتوان به استخراج مؤلفهها اقدام نمود. بر این اساس میتوان گفت که شکر چند مؤلفه اساسی دارد:
۱. تنعّم؛ یعنی درک نعمت اعطایی و اعتراف به آن، و پرشدن و احساس بسندگی و بهرهمندی از نعمت، و احساس رضایت و شاد شدن از آن. کسی شاکر است که نعمت را با تمام وجود درک میکند و از آن، احساس پرشدن و بهرهمندی پیدا میکند و نسبت به آن، احساس کفایت دارد و شاد و راضی خواهد بود.
۲. تواضع؛ یعنی تعظیم در برابر دهنده نعمت و احساس فروتنی نسبت آن. بر اساس متون دینی، صاحب احسان و فرد نعمتدهنده، همیشه نسبت به دریافتکننده نعمت،
1.. امام علی علیه السلام: لَو لَم یتَوَعَّدِ اللَّهُ على مَعصِیتِهِ، لَکانَ یجِبُ ألّا یعصی شُکراً لِنِعَمِه (نهج البلاغة: حکمت ۲۹۰).
امام علی علیه السلام: شُکرُ کُلِّ نِعمَةٍ الوَرَعُ عن مَحارِمِ اللَّه (مشکاة الأنوار، ص ۷۵).
2.. امام صادق علیه السلام: مَن أنعَمَ اللَّهُ علَیهِ بنِعمَةٍ فَعَرَفَها بقَلبِهِ، فقد أدّى شُکرَها (الکافی، ج ۲، ص ۹۶، ح ۱۵).
امام صادق علیه السلام: أوحَى اللَّهُ تعالى إلى موسى علیه السلام: یا موسى، اشکُرْنی حَقَّ شُکرِی، فقالَ: یا ربِّ کیفَ أشکُرُکَ حَقَّ شُکرِکَ، ولیسَ مِن شُکرٍ أشکُرُکَ بهِ إلّاوأنتَ أنعَمتَ بهِ عَلَی؟! فقالَ: یا موسى شَکَرتَنی حَقَّ شُکری حینَ عَلِمتَ أنَّ ذلکَ مِنّی (قصص الأنبیاء، راوندی، ص ۱۶۱، ص ۱۷۸).
3.. امام صادق علیه السلام: ما أنعَمَ اللَّهُ على عَبدٍ بنِعمَةٍ صَغُرَت أو کَبُرَت فقالَ: الحمدُ للَّهِ، إلّاأدّى شُکرَها (الکافی، ج ۲،ص ۹۶).