فراموش کند که همو بود که آن همه «خدا خدا» میکرد، هم چنان که علّت این فراموشی این است که بعد از نجات از گرفتاری، شیطان، گناهان و شهوات را در نظر او جلوه میدهد آن چنان که یاد آن شهوات، جای خالیای در دل او برای یاد خدا باقی نمیگذارد، و خدا را بعد از مدّتها خدا خدا کردن، از یادش میبَرَد.
همچنین این اسرافگران و منکران معاد، علّت انکارشانْ این است که شیطان، اعمال زشت آنان را در نظرشان زینت داد و در نتیجه، دلهایشان به سوی آن اعمال کشیده شد، به طوری که جایی برای یاد خدا در آن نماند، و قهراً خدا از یادشان رفت، و با این که خدای تعالی با فرستادن رسولان پیشین و با معجزاتی روشن، مقام خود را به آنان یادآوری کرد و توجّهشان داد به این که اقوام پیشین را به جُرم این که ایمان نیاوردند و به جُرم این که ظلم کردند، هلاکشان ساخت، با این حال، ایمان نیاوردند، و این، سنّتی است از خدای متعال که مردم مجرم را این طور جزا میدهد.۱
در سوره اعراف به جای دعا، از کلمه «تضرّع» و به جای اعراض، از (قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ) یاد شده است.
۰.(وَ ما أَرْسَلْنا فِی قَرْیةٍ مِنْ نَبِی إِلّا أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یضَّرَّعُونَ * ثُمَّ بَدَّلْنا مَکانَ السَّیئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّی عَفَوْا وَ قالُوا قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا یشْعُرُونَ.۲
۰.و ما در هر [شهر و] دیاری که پیامبری فرستادیم، ساکنان آن را به سختی و بیماری گرفتار کردیم تا مگر زاری کنند [و رو به خدا آرند]. آنگاه به جای محنتها خوشی آوردیم تا آن که وضعشان خوب شد [ولی باز متنبّه نشدند] و گفتند: البته به پدران ما [هم از گردش روزگار] رنج و خوشی میرسید. پس ناگهان، در آن حال که غافل بودند، ایشان را بگرفتیم).
خدای سبحان در این عبارت، این معنا را خاطر نشان میکند که سنّت الهی بر این جاری بوده که هر پیغمبری از پیغمبران را به هر ناحیهای از نواحی میفرستاده، از آن جایی که منظورش از فرستادن انبیا هدایت بندگان بوده، به همین منظور، اهل آن ناحیه را به نحوی