351
الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)

این مردم به پروردگارشان ـ‏ که‏ دیروز او را می‏خواندند، و به ربوبیتش اعتراف می‏کردند ـ‏ شرک می‏ورزند و شریک‏ها برایش می‏تراشند. خلاصه این که می‏خواهد بفرماید: انسان، طبیعتاً کفرانگر نعمت‏هاست، هر چند که در هنگام گرفتاری، به نعمت و ولی‏نعمت، اقرار داشته باشد.۱

در آیه‏ای دیگر، علاوه بر شرک، به نسیان (فراموشی) نیز به عنوان حالت افراد در خوشایند، تصریح شده است:

۰.(وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِیباً إِلَیهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِی ما کانَ یدْعُوا إِلَیهِ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَ للهِ أَنْداداً لِیضِلَّ عَنْ سَبِیلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِکفْرِک قَلِیلاً إِنَّک مِنْ أَصْحابِ النَّارِ.۲

۰.و چون به انسانْ آسیبی رسد، پروردگارش را ـ‏ در حالی که به سوی او بازگشت‏کننده است ـ‏ می‏خواند. سپس چون او را از جانب خود نعمتی عطا کند، آن [مصیبتی‏] را که در رفعِ آن پیش‏تر به درگاه او دعا می‏کرد، فراموش می‏نماید و برای خدا همتایانی قرار می‏دهد تا [خود و دیگران را] از راه او گم‏راه گرداند. بگو: «به کفرت اندکی برخوردار شو که تو از اهل آتشی»).

بعد از آن که در آیه پیشین، سخن از کفرانگران نعمت بود و در آن فرمود: خدای سبحان با این که بی‏نیاز از مردم است، مع ذلک این عمل را برای آنان نمی‏پسندد، اینک در این آیه، تنبّه می‏دهد به این که انسان، طبعاً کفرانْ‏پیشه است، با این که او بالفطره، پروردگار خود را می‏شناسد و در هنگام بیچارگی و اضطرار ـ‏ که دستش از همه جا کوتاه می‏شود ـ‏، بی‏درنگ رو به سوی او می‏کند و از او نجات می‏طلبد هم چنان که خود او فرموده: (وَ کانَ الْإِنْسانُ کفُوراً)۳ و نیز فرموده: (إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ کفَّارٌ).۴

بنا بر این، معنای آیه چنین می‏شود که: وقتی شدّت و یا مرض یا قحطی و... به انسان می‏رسد، پروردگار خود را در حالی که اعتراف به ربوبیتش دارد می‏خواند، و به سوی او برمی‏گردد، و از ماسوای او اعراض می‏کند. از او می‏خواهد که گرفتاری‏اش را برطرف سازد

1.. ترجمۀ تفسیر المیزان، ج‏۱۶، ص۲۷۴.

2.. سورۀ زمر، آیۀ ۸.

3.. انسان، همواره کفرانْ‏پیشه است (سورۀ اسرا، آیۀ ۶۷).

4.. به درستی، انسان، ستمگر و کفرانْ‏پیشه است (سورۀ ابراهیم، آیۀ ۳۴).


الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)
350

و اگر کلام را با این چنین ذیلی ختم نمود، برای این بود که بفهماند اعراض آدمی از یاد خدا در غیر حال بیچارگی، امری غریزی ـ‏ فطری نیست؛ چون اگر فراموشیِ خدا فطری بود، خود دلیل بر نفی ربوبیت او می‏شد؛ بلکه امری عادی است و عادت زشتی است از انسان که او را به کفران نعمت وا می‏دارد.

و در آیه، دلیلی هم بر توحید ربوبیت خدای تعالی هست، و حاصلش این است که اگر آدمی در حادثه‏ای کارش به جایی برسد که از هر سببی از اسباب ظاهری جهان، منقطع و مأیوس شود، اصل سببْ منقطع نمی‏شود، و امید نجاتش به کلّی ناامید نمی‏گردد؛ بلکه هنوز امید نجات داشته و به سببی که توانای بر اموری باشد که هیچ سببی قادر بر آن نیست، امیدوار است.

و اگر در واقع چنین سببی که ما فوق همه اسباب عالم و مسبّب همه آنها (یعنی خدای سبحان) وجود نمی‏داشت، چرا بایستی در دل آدمی و در فطرت او چنین ارتباط و تعلّقی یافت شود؟ پس وجود چنین تعلّقی، خود، حجّتی است بر مسئله اثبات صانع که اگر اشتغال به زخارف زندگی دنیا و دلبستگی و اُنس به اسباب مادی و ظاهری نبود، هرگز از یاد او غافل نمی‏شدیم».۱

در آیه دیگری، به جای «اعراض»، از تعبیر «شرک» استفاده شده است:

۰.(وَ إِذا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِیبِینَ إِلَیهِ ثُمَّ إِذا أَذاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذا فَرِیقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ یشْرِکونَ.۲

۰.و چون به مردم زیانی برسد، پروردگار خود را در حالی که به درگاه او توبه می‏کنند، می‏خوانند، و آن گاه که از جانب خود، رحمتی به آنان چشانید، به ناگاه، دسته‏ای از ایشان به پروردگارشان شرک می‏آورند).

مفهوم آیه این است که: چون مختصر ضرری از قبیل: مرض، فقر و شدّت، به انسان‏ها برسد، پروردگارشان را می‏خوانند، در حالی که به سوی او ـ‏ که همان خدای سبحان است ـ‏ بازگشت می‏کنند، و چون خدای متعال، مختصر رحمتی به ایشان بچشاند، ناگهان جمعی از

1.. ترجمۀ تفسیر المیزان، ج‏۱۳، ص۲۱۲.

2.. سورۀ روم، آیۀ ۳۳.

  • نام منبع :
    الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    سوم
تعداد بازدید : 73185
صفحه از 839
پرینت  ارسال به