69
حکمت‌ نامه رضوی جلد اول

تلاش‏هاى حديثى امام رضا عليه السلام ۱ . تأكيد بر نشر احاديث اهل بيت عليهم السلام

با توجّه به گسترش حلقه‏هاى حديثى اهل سنّت و وجود گروه‏هاى كلامى منحرف در اين دوران ، امام رضا عليه السلام شيعه را به دقّت در اخذ حديث ، توصيه مى‏كرد كه مبادا آنان ، آنچه را قصّه‏پردازانِ راوى‏نما (قُصَّاصُ مُخَالِفِينَا) و يا متكلّمان دور از مكتب اهل بيت مى‏گويند، برگيرند ؛ چه اين كه آنان ، از سفيهان هستند.۱ امام عليه السلام به شاگرد همراهش ابو صلت هروى مى‏فرمود:
رَحِمَ الله عَبْداً أَحْيَا أَمْرَنَا .
خداى رحمت كند بنده‏اى را كه امر (ولايت) ما را احيا كند!
و ابو صلت كه خود علاقه‏مند به زنده نگه داشتن امر ولايت بود ، از چگونگى اين مهم مى‏پرسد و چنين مى‏شنود:
يَتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ يُعَلِّمُهَا النَّاسَ فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا.۲
علوم ما را فرا گيرد و به مردم بياموزد؛ كه اگر مردم زيبايى‏هاى كلام ما را مى‏دانستند ، از ما پيروى مى‏كردند .
اين سخن گران‏مايه براى تشويق پيروان اهل بيت عليهم السلام به حديث‏آموزى و گسترش معارف ايشان، بسيار روشن و تابناك است ، بويژه آن كه در ادامه ، امام عليه السلام به ابو صلت مى‏گويد كه علم را بايد از عالمان اخذ كرد و در تعريف عالمان

1.ر . ك : ح ۳۲ .

2.ر . ك : همان .


حکمت‌ نامه رضوی جلد اول
68

مجموعه‏هاى درونْ‏مذهبى شيعه ايجاد كرد و چيزى نگذشت كه اين شبهات ، به بيرون تراوش نمود. علنى شدن شبهات و سؤالات از سويى ، و ظهور انحراف در برخى وكيلان و نمايندگان امام كاظم عليه السلام ، از سوى ديگر ، سبب شد كه زمينه براى تبيين مسائل امامت ، بيش از پيش فراهم آيد. بنا بر اين ، در اين دوره ، مباحث مربوط به امامت ، بسيار پُررنگ و به صورت علنى از زبان امام رضا عليه السلام مطرح شد.۱ اين گونه مباحث در دوره ولايت عهدى امام عليه السلام بروز بيشترى داشت. گزارش زير ، تا حدودى بيان كننده فضاى حاكم در خراسان است .
در حديثى به نقل از عبد العزيز بن مسلم آمده است :
در زمان على بن موسى الرضا عليه السلام در مرو بوديم و روز جمعه در مسجد جامع ، اجتماع كرده بوديم. مردم در باره امامت ، گفتگو و بحث مى‏كردند و اختلاف نظرهاى موجود در مسئله امامت را بيان مى‏كردند. من نزد سيّد و مولاى خود امام رضا عليه السلام رفتم و او را از گفتگوى مردم ، آگاه ساختم. ايشان تبسّمى كرد و فرمود : «اى عبد العزيز! قوم ، گرفتار جهل شدند و در باورهاى خود ، فريب خوردند؛ يعنى هر چه را خودشان دين دانسته بودند ، گرفتند و حق را از دست دادند، در حالى كه حق تعالى ، پيامبر گرامى خود را قبض روح نكرد ، مگر آن كه دين را براى او تمام كرد و قرآن را بر او نازل ساخت كه در آن ، تفصيلِ هر چيزى بيان شده است. در قرآن ، همه اشيا از حلال و حرام و حدود و احكام و جميع آنچه تمام مردم به آن احتياج دارند ، آمده است ... و حق تعالى در حجّة الوداع - كه آخر عمر پيامبر صلى اللّه عليه و آله بود - اين آيه را نازل كرد : «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَمَ دِينًا» .۲ و اين آخرين فريضه‏اى بود كه نازل فرمود و بعد از آن ، هيچ فريضه‏اى نازل نساخت».۳
آن گاه امام عليه السلام به طور مفصّل ، جايگاه امامت را براى عبد العزيز ، ترسيم مى‏كند .۴

1.قرب الإسناد: ص ۲۰۰.

2.مائده : آيه ۳ .

3.ر . ك : ح ۴۸۳ .

4.ر . ك : (نقش امامت در تكميل دين و ويژگى‏هاى امام) .

  • نام منبع :
    حکمت‌ نامه رضوی جلد اول
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری، با همکاری جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 48994
صفحه از 584
پرینت  ارسال به