63
حکمت‌ نامه رضوی جلد اول

ولايت‏عهدى ، به طور قطع ، چيزى جز تقويت حكومت عبّاسيان نبود ؛ ولى هوشيارى امام رضا عليه السلام ، نقشه زيركانه او را نقش بر آب كرد.

۴ . بازتاب سياسى - اجتماعى پذيرش ولايت‏عهدى‏

عدم دخالت در امور سياسى كشور و چشم‏پوشى از مطلق اختيارات ولايت‏عهدى به وسيله امام رضا عليه السلام ، نقشه مأمون را با مشكلات جديدى روبه رو كرد. نارضايتى عبّاسيان، عدم كرنش علويان و نمايشى شمرده شدنِ حكم ولايت‏عهدى از ناحيه عموم مردم، از جمله چالش‏هاى فرا روى دستگاه حكومت بود. از سوى ديگر، امام رضا عليه السلام از اين فرصت، براى تبليغ انديشه شيعه و بويژه مسائل مربوط به امامت در جلسات عمومى بهره جست. خراسان ، كانون امن علويان شد و بسيارى از شيعيان نيز براى ملاقات امام عليه السلام به اين ديار ، ره‏سپار شدند. جلسات متعدّد علمى امام عليه السلام با بزرگان اديان و دانشمندان مختلف نيز دانش بى‏انتهاى امام عليه السلام را بيشتر بر همگان، نمايان ساخت. همچنين بسيارى از شاعران شهير آن دوره، نظير ابراهيم بن عبّاس، دِعبِل بن على خُزاعى، رَزين بن على خُزاعى و ابو نواس، در خراسان حضور يافتند و در منقبت اهل بيت عليهم السلام اشعارى سرودند كه براى هميشه ، ماندگار شد. گذشته از قصيده مشهور «مدارس آيات ...» دِعبِل كه در همان زمان در شهرها منتشر شد، اشعار بزرگ‏ترين شاعر آن دوره ، يعنى ابو نواس ، با عنوان سندى فرهنگى منتشر شد. وقتى مأمون از ابو نواس پرسيد كه چرا در جلسه شاعران حضور نيافته تا براى على بن موسى ، شعر بگويد، وى اشعارى را فى البداهه سرود كه دو بيت پايانى آن چنين است :
فَعَلَى مَا تَرَكْتَ مَدْحَ ابْنِ مُوسَى‏وَ الْخِصَالَ الَّتِى تَجَمَّعْنَ فِيهِ‏
قُلْتُ لَا أَهْتَدِى لِمَدْحِ إِمَامٍ‏كَانَ جَبْريلُ خَادِماً لِأَبِيهِ‏
[به من گفته شد]چرا تو ستودن فرزند موسى را فرو گذاشته‏اى‏در حالى كه بسيارى ويژگى‏ها در او گرد آمده است؟
[من در پاسخ‏] گفتم : از عهده ستايش امامى بر نمى‏آيم‏كه جبرئيل ، خدمت‏گزار پدرش بوده است .
چندى بعد ، وقتى وى امام رضا عليه السلام را ملاقات كرد ، به امام عليه السلام عرضه داشت : اشعارى برايتان سروده‏ام كه چنين است:
مُطَهَّرُونَ نَقِيَّاتٌ ثِيَابُهُمْ‏تَجْرِى الصَّلَاةُ عَلَيْهِمْ أَيْنَمَا ذُكِرُوا
مَنْ لَمْ يَكُنْ عَلَوِيّاً حِينَ تَنْسُبُهُ‏فَمَا لَهُ مِنْ قَدِيمِ الدَّهْرِ مُفْتَخَرٌ
فَاللَّهُ لَمَّا بَرَأ خَلْقاً فَأَتْقَنَهُ‏صَفَاكُمُ وَ اصْطَفَاكُمْ أَيُّهَا الْبَشَرُ
فَأَنْتُمُ الْمَلَأُ الْأَعْلَى وَ عِنْدَكُمُ‏عِلْمُ الْكِتَابِ وَ مَا جَاءَتْ بِهِ السُّوَرُ
پاكيزگانى پاك‏دامن اندهرگاه ياد شوند، درود بر آنها جريان مى‏يابد
هر كس به گاه نَسَب يابى، علوى نباشداز دير زمان ، افتخارى نخواهد داشت‏
خداوند هنگامى كه خلق را آفريد و استوارشان كردشما را برگزيد و گزيده انسان كرد
شما ملأ اعلى‏۱ هستيد و نزد شماست‏علم كتاب و آنچه سوره‏هاى قرآن آورده است.
بارى! پس از اين كه مأمون احساس كرد كه برخورد آگاهانه امام عليه السلام با پيشنهاد سياسى او، نه تنها توطئه سياسى او را ناكام كرده، بلكه به عكس ، روز به روز بر محبوبيت امام عليه السلام در جامعه اسلامى افزوده مى‏شود و عرصه را بر ادامه خلافت غاصبانه عبّاسيان تنگ تر مى‏كند، تصميم گرفت امام عليه السلام را براى مدّتى در سرخس ،

1.اشاره دارد به اصطلاحى قرآنى در آيه هشت از سوره صافات و ۶۹ از سوره ص .


حکمت‌ نامه رضوی جلد اول
62

آن كه حق با اوست ، مى‏تواند از هر سو و با هر سببى به آن برسد ، بويژه اگر به خاطر آن حق ، تكليفى هم متوجه او باشد كه در اين صورت ، به كار بردن وسيله و يافتن راه براى رسيدن به آن ، بر او واجب مى‏شود . امامت ، حقّ امام رضا عليه السلام بود ؛ چون پدرانش به آن تصريح كرده بودند . پس چون حقّش را از او باز داشتند و از جايى ديگر به او دادند ، بر ايشان واجب بود كه آن را نپذيرد تا به حقّش برسد و هيچ ابهامى در اين نيست ؛ زيرا دليل‏هاى استحقاق امامت ايشان ، از ورود شبهه در اين باره جلوگيرى مى‏كند .۱
همو ادامه مى‏دهد كه تنها دليل پذيرش ولايت‏عهدى به وسيله امام عليه السلام ، خوف و تقيّه بوده است:
امتناع از پذيرش براى كسى كه مجبور و مورد تحميل قرار گرفته باشد ، بى‏فايده است و در صورت امتناع [در چنين مقامى‏] ، كار به درگيرى و برخورد علنى مى‏انجامد كه در اين جريان ، مقتضى آن موجود نبوده است و اين مطلب كاملاً آشكار است.۲
- اگر مأمون ، صادقانه و با نيّت استحقاق خلافت براى امام عليه السلام پيشنهاد خلافت را به ايشان داده باشد، معنا ندارد امام عليه السلام پس از پذيرش آن ، اين گونه دعا كند:
خدايا تو مرا نهى كرده‏اى كه خود را به دست خود ، هلاك كنم ، و من مجبور و ناگزير شده‏ام ، آن گونه كه اگر ولايت عهدى را نپذيرم ، از سوى مأمون به قتل مى‏رسم ، و من مجبور و ناگزير گشته‏ام ، همان گونه كه يوسف و دانيال مجبور شدند ولايت از جانب طاغوت روزگار خويش را بپذيرند .۳
بر اساس آنچه گذشت، مى‏توان گفت كه انگيزه مأمون از پيشنهاد خلافت و نيز

1.تنزيه الأنبياء ، ص ۲۳۲.

2.تنزيه الأنبياء: ص‏۲۳۲.

3.عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج‏۱ ص‏۱۹ ح‏۱، الأمالى ، صدوق : ص‏۷۵۷ ح ۱۰۲۲.

  • نام منبع :
    حکمت‌ نامه رضوی جلد اول
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری، با همکاری جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 48629
صفحه از 584
پرینت  ارسال به