61
حکمت‌ نامه رضوی جلد اول

ادا كننده حق پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله باشم .
و ياور تو باشم تا در ولايت عهدى و دولت يافتن تو به نيكى [هر دو سرا] دست يابم .
چون نامه‏اى به دستت رسيد - فدايت شوم - و امكان يافتى ، آن را از دستت زمين نگذار تا به سوى آستان فرمان‏رواى مؤمنان (مأمون) حركت كنى؛ همو كه تو را شريك كار و همتا در نسب خود و سزاوارترين مردم به آنچه در اختيارش است ، مى‏بيند ... .۱
اين نظر با مفاد بعضى از رواياتى كه سخنان مامون را آورده، سازگار است، امّا با بسيارى از عملكردهاى وى در قبال امام رضا عليه السلام ، قابل جمع نيست؛ چه اين كه :
- سخنان مأمون ، به گونه‏اى ظاهرسازى است و طبيعى است كه خليفه، انگيزه اصلى خود را به راحتى بر ملا نسازد.
- تاريخ‏نويسانى نظير طبرى نيز در دولت عبّاسى زندگى مى‏كردند و وامدار حاكمان عبّاسى بودند. طبيعى است آن گونه بنگارند كه حاكمان مى‏خواهند.
- اين گزارش‏ها با روايات متعدّدى كه خليفه ، امام عليه السلام را مجبور به پذيرش ولايت‏عهدى مى‏كند، سازگار نيست.
- همچنين اجبار بر پذيرش ولايت‏عهدى و تهديد به قتل ، چگونه با ارادتمندى و تشيّع مأمون و نيّت صادقانه او مى‏تواند سازگار باشد؟
- متون معتبر و متعدّد ، حاكى از آن است كه امام عليه السلام از پذيرش خلافت و ولايت‏عهدى سر باز مى‏زد. اگر خليفه حُسن نيّت داشت، اين حقّ امام بود كه خلافت را بپذيرد. سيّد مرتضى مى‏نويسد:

1.حياة الإمام الرضا عليه السلام ، جعفر مرتضى عاملى : ص ۴۴۲ و ۴۴۳ . جعفر مرتضى ، اين متن را از نسخه‏اى خطّى گزارش كرده است .


حکمت‌ نامه رضوی جلد اول
60

كند. آنان بر اين باورند كه خليفه از ابتدا تا به آخر با نيّت صادقانه، على بن موسى الرضا عليه السلام را به ولى‏عهدى انتخاب كرده بود و ايشان با مرگ طبيعى از دنيا رفت. ابن خلدون، ذهبى و ابن اثير را مى‏توان از طرفداران اين نظريه دانست.۱
مؤيّد اين نظريه ، ظاهر برخى از سخنانى است كه مأمون در بعضى از جلسات ، گفته است . براى نمونه مأمون در دو جلسه متفاوت مى‏گويد:
اى فرزند پيامبر خدا! من از دانش و فضل و زهد و پارسايى و بندگى‏ات آگاهم ، و تو را از خود به خلافت سزاوارتر مى‏دانم .۲
و كسى را نديدم كه از ابوالحسن رضا عليه السلام به اين امر خلافت سزاوارتر باشد؛ از اين رو او را ولى عهد كردم .۳

همچنين ، بنا بر گزارش طبرى، در نامه حسن بن سهل ، اين گونه آمده است:
مأمون ، على بن موسى را ولىّ عهد خود قرار داد ؛ چون به عبّاسيان و علويان نگريست و كسى را برتر و داناتر و پارساتر از او نيافت و او را رضاى آل محمّد ناميد و به او فرمان داد كه لباس سياه را دور بينداز و سبز بپوشد .۴
در نامه‏اى از فضل بن سهل به امام رضا عليه السلام نيز به اين نكته تصريح شده است:
اين نوشته‏اى از سر عزم و جدّيت از فرمان‏رواى مؤمنان ، عبد اللَّه امام ، مأمون و نيز از سوى من است تا آنچه به ستم از تو برده شده، به تو باز گردد و حقوقت در دستانت تثبيت شود و دست غير از آن كوتاه گردد و به همان گونه كه از خداى آگاه بر آن خواسته‏ام تا بِدان، سعادتمندترين انسان در جهان و نزد خدا از رستگاران و

1.تاريخ ابن خلدون: ج‏۳ ص‏۳۱۰، تاريخ الإسلام: ج‏۱۴ ص‏۵ و ص‏۱۳ . برخى از مورّخان اهل سنّت ، دليل وفات امام عليه السلام را زياده خوردن انگور دانسته‏اند!! (تاريخ الطبرى : ج ۷ ص ۱۵۰ ، الكامل فى التاريخ : ج ۶ ص ۳۵۱) ، مسعودى به گفته طبرى و ابن اثير مى‏افزايد كه «گفته شده است كه او را مسموى كرده‏اند» . (مروج الذهب : ج ۳ ص ۴۴۱) .

2.عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج‏۲ ص‏۱۵۱ ح ۳.

3.عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج‏۲ ص‏۱۶۴ ح ۲۲.

4.سير أعلام النبلاء: ج‏۹ ص‏۳۹۰.

  • نام منبع :
    حکمت‌ نامه رضوی جلد اول
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری، با همکاری جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 48956
صفحه از 584
پرینت  ارسال به