57
حکمت‌ نامه رضوی جلد اول

۳ - ۲ . وفاى مأمون به نذرش‏

شيخ صدوق، روايتى را نقل مى‏كند كه مأمون در نيمه‏هاى شب، ريّان بن صَلت از اصحاب امام رضا عليه السلام را مى‏خواهد و افكار عمومى جامعه را در باره ولايت‏عهدى از او جويا مى‏شود. مأمون آن گاه به صورت مفصّل براى او شرح مى‏دهد كه پيش از اين ، به جهت شرايط دشوارى كه برايش پيش آمده بود، نذر كرده بود كه اگر بر حكومت استيلا يابد ، آن را به صاحب اصلى‏اش واگذار نمايد. او مى‏گويد :
پس از آن كه خود را از گزند برادرم امين و ديگر حكّام منطقه آسوده نديدم، راهى بهتر از آن نيافتم كه خود را بِرَهانم، مگر اين كه به سوى خداوند بروم و از گناهانى كه تاكنون مرتكب شده‏ام، توبه كنم و از او در اين امور دشوارى كه پيش آمده است، استعانت بجويم و به او پناهنده شوم. پس دستور دادم تا اين اتاق را نظافت كنند - و با دست به اتاقى اشاره كرد - و خادمان ، آن اطاق را تميز نمودند. سپس آب بر خود ريختم و غسل كردم و پيراهن و شلوار سفيدى به تن كردم و چهار ركعت نماز به جاى آوردم و در آن ، آنچه از قرآن به ياد داشتم ، قرائت كردم و خداوند متعال را خواندم و بدو پناه بردم و با خلوص نيّت با او عهد و پيمان محكم بستم كه اگر خداوند، امامت و حكومت را نصيب من گردانَد و در مشكلات و سختى‏هاى اين امور، مرا كفايت كند و پشتيبان من باشد، حق را به صاحب حق بدهم و امر امامت را در جايگاه خودش بنهم ، همان جايى كه خداوند ، قرار داده است. سپس دلم آرام گرفت و اندوهم زائل شد.
سپس طاهر [بن الحسين ذو اليمينين‏] را به جانب على بن عيسى بن ماهان، گسيل


حکمت‌ نامه رضوی جلد اول
56

ولايت‏عهدى ، سبب شد كه هدف مأمون در قداست‏زدايى از امام عليه‏السلام ناكام بمانَد. او در همان ماه نخست كه امام عليه السلام را براى اقامه نماز عيد به مصلّا دعوت كرد، دريافت كه جايگاه امام عليه السلام با پذيرش ولايت‏عهدى، هيچ لطمه‏اى نخورده است و اين جايگاه خلافت مأمون است كه لكّه‏دار و تضعيف شده است.
بعيد نيست كه «انگيزه خليفه نيز اساساً حذف تدريجى شيعه و از بين بردن تشيّع بوده باشد. البته بايد توجّه داشت مأمون از دعوت امام رضا عليه السلام به خراسان ، چند هدف را دنبال مى‏كرد ؛ ولى مهم‏ترين هدف وى ، تبديل صحنه مبارزات حادّ انقلابى شيعيان به عرصه فعّاليت سياسى آرام و بى‏خطر بود ؛ چه اين كه مبارزات شيعيان در پوشش تقيّه، تمام ناشدنى بود و اين مبارزات، همواره با دو ويژگى بسيار مؤثّر همراه بود كه به خلافت، لطمه مى‏زد: نخست، مظلوميت و دوم، قداست.
مأمون، مى‏خواست يك‏باره آن خفا و استتار را از اين جمع مبارز بگيرد و امام عليه السلام را از ميدان مبارزه انقلابى، به ميدان سياست بكشانَد و بدين وسيله ، كارآيى نهضت تشيع را كه بر اثر همان استتار و اختفا ، روز به روز افزايش يافته بود ، به صفر برساند. با اين كار ، او آن دو ويژگى مؤثّر را نيز از علويان گرفته بود ؛ زيرا جمعى كه رهبرشان ، فرد ممتاز دستگاه خلافت باشد ، نه مظلوم است و نه آن چنان مقدّس».۱
البته اين فراخوانى امام عليه السلام به مرو ، براى مأمون، اين فايده را داشت كه امام رضا عليه السلام را تحت نظر داشته باشد و رفت و آمد شيعيان را كنترل كند و بزرگان شيعه را بهتر شناسايى و رصد نمايد، ولى او هرگز نتوانست با اين اقدام سياسى، به جايگاه امامت شيعه، صدمه‏اى بزند.
بنا بر آنچه گذشت، هدف مأمون، هدفى كاملاً سياسى بود. او قصد داشت با تخريب جايگاه امام رضا عليه السلام با عنوان جانشين حقيقى پيامبر صلى اللّه عليه و آله و تقويت حكومت عبّاسى، به مقاصد سياسى خويش دست يابد.

1.انسان ۲۵۰ ساله : بيانات مقام معظّم رهبرى در باره زندگى سياسى - مبارزاتى ائمّه معصومين عليهم السلام : ص ۳۰۹ - ۳۱۱ .

  • نام منبع :
    حکمت‌ نامه رضوی جلد اول
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری، با همکاری جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 48613
صفحه از 584
پرینت  ارسال به