503
حکمت‌ نامه رضوی جلد اول

فصل ششم‏ : خاتم پيامبران‏

۶ / ۱

احتجاج‏هاى امام در نبوّت خاتم پيامبران‏۹

۳۱۵. التوحيد - به نقل از حسن بن محمّد نوفلى ، در بيان مناظره امام رضا عليه السلام با پيروان اديان و فرقه‏هاى گوناگون - : جاثليق [به امام رضا] عليه السلام گفت : در باره پيامبرىِ عيسى عليه السلام و كتاب او ، چه مى‏گويى؟ آيا منكر چيزى از آن دو هستى؟
امام رضا عليه السلام فرمود : «من به پيامبرىِ عيسى عليه السلام و كتاب او و آنچه امّتش و حواريان را به آن بشارت داد ، ايمان دارم و به پيامبرىِ آن عيسايى كه به پيامبرىِ محمّد و كتاب او اقرار نداشته و امّتش را به آمدن او بشارت نداده ، كافرم» . جاثَليق گفت : آيا نه اين است كه ثابت شدن هر حكمى ، نياز به دو شاهد عادل دارد؟
امام عليه السلام فرمود : «چرا» . جاثليق گفت : پس دو شاهد عادل از غير همكيشان خود ، كه مسيحيت هم آنها را قبول داشته باشد ، بر نبوّت محمّد ، معرّفى كن . از ما نيز دو شاهد عادل از غير همكيشانمان بخواه .
امام رضا عليه السلام فرمود : «اينك ، سخن به انصاف گفتى ، اى مرد نصرانى! آيا شخص عادلى را كه نزد مسيح عيسى بن مريم عليه السلام ، [مقام و ]منزلتى داشت ، از من مى‏پذيرى؟» .
جاثَليق گفت : اين شخص عادل ، كيست؟ نامش را به من بگو .
امام عليه السلام فرمود : «نظرت در باره يوحنّا ديلمى چيست؟» .
جاثليق گفت : بَه بَه! از محبوب‏ترين انسان در نزد مسيح ، نام بردى .
امام عليه السلام فرمود : «پس تو را به او سوگند مى‏دهم كه : آيا انجيل ، نگفته است كه : "يوحنّا گفت : مسيح ، مرا از دين محمّدِ عرب ، خبر داد و به من بشارت داد كه وى ، پس از او خواهد آمد و من هم ظهور او را به حواريان ، مژده دادم و آنها به او ، ايمان آوردند"؟» .
جاثَليق گفت : البتّه يوحنّا ، اين را از قول مسيح ، گفته و به پيامبرىِ مردى و نيز به اهل بيت و وصىّ او ، بشارت داده است ؛ ولى معيّن نكرده كه اين امر ، چه وقت رُخ خواهد داد؟ و آنها را برايمان نام نبرده است تا آنها را بشناسيم .
امام رضا عليه السلام فرمود : «اگر كسى را كه بتواند انجيل بخواند ، برايت بياوريم و او مطالب مربوط به محمّد و اهل بيت او و امّتش را برايت بخواند ، آيا به او ايمان مى‏آورى؟» .
جاثَليق گفت : نيكوست .
امام رضا عليه السلام به قِسطاس رومى گفت : «سِفر سوم انجيل را تا چه حد ، از حفظ دارى؟» .
قِسطاس گفت : كاملاً از حفظم .
امام عليه السلام رو به رأس الجالوت كرد و فرمود : «آيا تو انجيل نمى‏خوانى؟!» .
گفت : به جان خودم سوگند ، چرا!
امام عليه السلام فرمود : «پس به سِفر سوم بنگر . اگر در آن ، از محمّد و اهل بيت او و امّتش - كه درود خدا بر ايشان باد - ، ياد شده بود ، شهادت دهيد و اگر در آن از او يادى نشده بود ، شهادت ندهيد» .
آن گاه ، امام عليه السلام شروع به خواندن سِفر سوم كرد و چون به سخن از پيامبر صلى اللّه عليه و آله رسيد ، توقّف كرد و فرمود : «اى نصرانى! به حقّ مسيح و مادرش ، از تو مى‏پرسم كه آيا دانستى كه من ، عالِم به انجيل هستم؟» .
نصرانى گفت : آرى .
امام عليه السلام سپس سخنان مربوط به محمّد و اهل بيت او و امّتش را براى ما خواند و آن گاه فرمود : «چه مى‏گويى ، اى نصرانى؟! اين ، سخن عيسى بن مريم عليهما السلام است . اگر آنچه را انجيل مى‏گويد ، تكذيب كنى ، در واقع ، عيسى عليه السلام و موسى عليه السلام را تكذيب كرده‏اى و چنانچه اين مطالب را منكر شوى ، واجب القتل خواهى بود ؛ زيرا [در اين صورت‏] به پروردگارت و پيامبرت و كتابت ، كافر شده‏اى» . جاثَليق گفت : آنچه را از انجيل كه برايم روشن شده باشد ، انكار نمى‏كنم و بِدان ، اقرار دارم .
امام رضا[ عليه السلام به حاضران‏] فرمود : «شاهد باشيد كه اقرار كرد» .
سپس فرمود : «اى جاثَليق! هر سؤالى به نظرت مى‏رسد ، بپرس» . جاثَليق گفت : مرا از شمارِ حواريان عيسى بن مريم ، خبر ده و نيز از علماى انجيل ، كه چند نفر بودند؟
امام رضا عليه السلام فرمود : «از خِبره‏اش پرسيدى . حواريان ، دوازده تن بودند كه برترين و دانشمندترين آنان ، اَلوقا بود و عالمان مسيحى ، سه تن بودند : يوحنّاى بزرگ در اَج ، يوحنّا[ى ديگر] در قِرقيسيا و يوحنّاى ديلمى در زجان ، كه مطالب مربوط به پيامبر صلى اللّه عليه و آله و اهل بيت او و امّتش ، نزد وى بوده و هموست كه امّت عيسى عليه السلام و بنى اسرائيل را به ظهور ايشان ، بشارت داد ... » .
رأس الجالوت گفت : چگونه نبوّت محمّد را ثابت مى‏كنى؟
امام رضا عليه السلام فرمود : «موسى بن عمران و عيسى بن مريم و داوود عليهم السلام ، جانشينان خداوند عزّ و جلّ در روى زمين ، به نبوّت او شهادت داده‏اند» .
رأس الجالوت گفت : ثابت كن كه موسى بن عمران ، چنين چيزى گفته است .
امام رضا عليه السلام فرمود : «اى يهودى! مى‏دانى كه موسى عليه السلام به بنى اسرائيل سفارش كرد و فرمود : در آينده ، پيامبرى از برادران شما خواهد آمد . او را تصديق كنيد و به سخنانش گوش دهيد . اگر از خويشاوندى اسرائيل با اسماعيل و نسبى كه از جانب ابراهيم عليه السلام با يكديگر دارند ، اطّلاع دارى ، آيا فرزندان اسرائيل ، برادرانى غير از فرزندان اسماعيل داشته‏اند؟» .
رأس الجالوت گفت : اين ، سخن موسى است و ما آن را رد نمى‏كنيم .
امام رضا عليه السلام فرمود : «آيا از برادران بنى اسرائيل ، پيامبرى غير از محمّد صلى اللّه عليه و آله براى شما آمده است؟» . گفت : نه .
امام رضا عليه السلام فرمود : «نه اين است كه چنين مطلبى در ميان شما حقيقت دارد؟» .
گفت : چرا ؛ امّا دوست دارم آن را از تورات براى من بيان كنى .
امام رضا عليه السلام فرمود : «آيا انكار مى‏كنى كه تورات به شما مى‏گويد : نور ، از جانب طور سينا آمد و از كوه ساعير ، براى مردم پرتو افكند و از كوه فاران ، براى ما آشكار شد؟» .
رأس الجالوت گفت : اين جملات را مى‏دانم ؛ امّا تفسير آنها را نمى‏دانم .
امام رضا عليه السلام فرمود : «من به تو مى‏گويم . امّا اين كه مى‏گويد : "نور از جانب طور سينا آمد" ، مقصود از آن نور ، وحى خداى - تبارك و تعالى - است كه خداوند ، در كوه طور سينا بر موسى عليه السلام نازل فرمود ، و اين كه مى‏گويد : "در كوه ساعير براى مردم پرتو افكند" ، مقصود ، همان كوهى است كه وقتى عيسى بن مريم عليه السلام روى آن بود ، خداوند عزّ و جلّ به او وحى فرستاد ، و اين كه مى‏گويد : "از كوه فاران براى ما آشكار شد" ، مقصود ، كوهى است از كوه‏هاى مكّه كه ميان آن كوه و مكّه ، يك روز ، راه است .
به گفته خود تو و يارانت ، شَعياى نبى ، در تورات گفته است : "دو سواره ديدم كه زمين براى آنها درخشيد : يكى سوار بر الاغى بود و ديگرى ، سوار بر اشترى" . آن الاغ‏سوار كيست و آن اشترسوار ، چه كسى است؟» . رأس الجالوت گفت : نمى‏دانم . تو مرا از آن دو آگاه كن .
فرمود : «آن الاغ‏سوار ، عيسى عليه السلام است و آن اشترسوار ، محمّد صلى اللّه عليه و آله است . آيا منكر چنين چيزى در توارت هستى؟» . گفت : نه . انكارش نمى‏كنم .
امام رضا عليه السلام سپس فرمود : «آيا حَيقوقِ نبى را مى‏شناسى؟» . گفت : آرى . كاملاً او را مى‏شناسم .
فرمود : «او گفته - و كتاب شما نيز گوياى آن است - كه خداى متعال ، از كوه فاران ، بيان را آورد و آسمان‏ها از ذِكر تسبيح احمد و امّت او ، پُر شد . او سواران خود را در دريا به حركت در مى‏آورَد ، همچنان كه در خشكى نيز . بعد از ويرانى بيت المَقدِس ، كتاب جديدى (مقصودش قرآن است) مى‏آورد . آيا اين را مى‏پذيرى و به آن ايمان دارى؟» .
رأس الجالوت گفت : البتّه اين را حَيقوق نبى ، گفته است و ما گفته او را انكار نمى‏كنيم .
امام رضا عليه السلام فرمود : «داوود عليه السلام نيز در زبور خود ، كه تو آن را مى‏خوانى ، گفته است : "خدايا! بعد از دوره فترت ، آن بر پا دارنده سنّت را بفرست . آيا غير از محمّد صلى اللّه عليه و آله پيامبرى مى‏شناسى كه بعد از دوره فترت ، سنّت را برپا داشته باشد؟» .
رأس الجالوت گفت : اين ، گفته داوود است و ما آن را قبول داريم و انكارش نمى‏كنيم ؛ ليكن مقصود از او ، عيسى عليه السلام است و روزگار او ، همان دوره فترت است .
امام رضا عليه السلام فرمود : «پس خبر ندارى كه عيسى عليه السلام با سنّت ، مخالفت نكرد ؛ بلكه تا زمانى كه خداوند او را به سوى خود بالا برد ، با سنّت تورات ، موافق بود . در انجيل نوشته شده است : "پسر آن زن پاك‏دامن مى‏رود و پس از او فارقليطا مى‏آيد و او ، بارهاى گران را سَبُك مى‏كند و هر چيزى را براى شما روشن مى‏سازد و به حقّانيت من ، گواهى مى‏دهد ، همچنان كه من به آمدن او گواهى دادم . من براى شما اَمثال (نمودها) آوردم و او براى شما تأويل (حقيقت) مى‏آورد . آيا به اين كه در انجيل آمده ، ايمان دارى؟» . رأس الجالوت گفت : آرى . انكارش نمى‏كنم .
امام رضا عليه السلام به او فرمود : «به من بگو آيا تو معجزاتى را كه موسى عليه السلام آورد، ديده‏اى؟! آيا نه اين است كه از طريق ياران مورد اعتماد موسى عليه السلام گزارش شده است كه او چنين كارهايى را انجام داد؟» مرد يهودى گفت: چرا. فرمود: «در باره معجزات عيسى بن مريم عليه السلام هم اخبار متواتر به شما رسيده است . پس چگونه است كه موسى عليه السلام را تصديق مى‏كنيد و عيسى عليه السلام را تصديق نمى‏كنيد؟! مرد يهودى جوابى نداد.
امام رضا عليه السلام فرمود: «موضوع پيامبرى محمّد صلى اللّه عليه و آله و نيز هر پيامبر ديگرى نيز كه خدا فرستاده ، همين طور است . از جمله معجزات محمّد صلى اللّه عليه و آله اين است كه يتيم فقيرى بود كه چوپانى مى‏كرد و مزد مى‏گرفت . نه كتابى آموخته و نه آموزگارى ديده بود . با اين حال ، قرآن را آورد كه داستان‏ها و سرگذشت پيامبران را حرف به حرف در بر دارد و اخبار گذشتگان و آيندگان تا روز قيامت را بازگو كرده است» .


حکمت‌ نامه رضوی جلد اول
502

الفصل السادس‏ : خاتَمُ الأَنبِياءِ

۶ / ۱

اِحتِجاجاتُ الإِمامِ في نُبُوَّةِ خاتَمِ الأَنبياءِ

۳۱۵. التوحيد عن الحسن بن محمّد النوفلي‏- في حَديثِ مُناظَرَةِ الإِمامِ الرِّضا عليه السلام مَعَ أهلِ الأَديانِ وأصحابِ المَقالاتِ - : قالَ الجاثَليقُ [لِلرِّضا عليه السلام ] : ما تَقولُ في نُبُوَّةِ عيسى‏ عليه السلام وكِتابِهِ ، هَل تُنكِرُ مِنهُما شَيئاً؟
قالَ الرِّضا عليه السلام : أنَا مُقِرٌّ بِنُبُوَّةِ عيسى‏ وكِتابِهِ وما بَشَّرَ بِهِ اُمَّتَهُ وأقَرَّ بِهِ الحَواريّونَ ، وكافِرٌ بِنُبُوَّةِ كُلِّ عيسى‏ لَم يُقِرَّ بِنُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ صلى اللّه عليه و آله وبِكِتابِهِ ، ولَم يُبَشِّر بِهِ اُمَّتَهُ .
قالَ الجاثَليقُ : ألَيسَ إنَّما تُقطَعُ الأَحكامُ بِشاهِدَي عَدلٍ؟ قالَ : بَلى‏ . قالَ : فَأَقِم شاهِدَينِ مِن غَيرِ أهلِ مِلَّتِكَ عَلى نُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ مِمَّن لا تُنكِرُهُ النَّصرانيَةُ ، وسَلنا مِثلَ ذلِكَ مِن غَيرِ أهلِ مِلَّتِنا .
قالَ الرِّضا عليه السلام : الآنَ جِئتَ بِالنَّصَفَةِ يا نَصرانيُّ ، ألا تَقبَلُ مِنّي العَدلَ المُقَدَّمَ عِندَ المَسيحِ عيسَى بنِ مَريَمَ؟ قالَ الجاثَليقُ : ومَن هذا العَدلُ ، سَمِّهِ لي؟ قالَ : ما تَقولُ في يوحَنّا الدَّيلَميِّ؟ قالَ : بَخٍ بَخٍ ، ذَكَرتَ أحَبَّ النّاسِ إلَى المَسيحِ .
قالَ : فَأَقسَمتُ عَلَيكَ ، هَل نَطَقَ الإِنجيلُ أنَّ يوحَنّا قالَ : إنَّ المَسيحَ أخبَرَني بِدينِ مُحَمَّدٍ العَرَبيِّ ، وبَشَّرَني بِهِ أنَّهُ يَكونُ مِن بَعدِهِ ، فَبَشَّرتُ بِهِ الحَوارييّنَ فَآمَنوا بِهِ؟
قالَ الجاثَليقُ : قَد ذَكَرَ ذلِكَ يوحَنّا عَنِ المَسيحِ ، وبَشَّرَ بِنُبُوَّةِ رَجُلٍ وبِأَهلِ بَيتِهِ ووَصِيِّهِ ، ولَم يُلَخِّص مَتى‏ يَكونُ ذلِكَ ، ولَم يُسَمِّ لَنا القَومَ فَنَعرِفَهُم .
قالَ الرِّضا عليه السلام : فَإِن جِئناكَ بِمَن يَقرَأُ الإِنجيلَ فَتَلا عَلَيكَ ذِكرَ مُحَمَّدٍ وأهلِ بَيتِهِ واُمَّتِهِ أتُؤمِنُ بِهِ؟ قالَ : سَديداً .
قالَ الرِّضا عليه السلام لِقِسطاسَ‏۱ الرّوميِّ : كَيفَ حِفظُكَ لِلسِّفرِ الثّالِثِ مِنَ الإِنجيلِ؟ قالَ : ما أحفَظَني لَهُ! ثُمَّ التَفَتَ إلى‏ رَأسِ الجالوتِ ، فَقالَ : ألَستَ تَقرَأُ الإِنجيلَ؟ قالَ : بَلى لَعَمري . قالَ : فَخُذ عَلَى السِّفرِ الثّالِثِ ، فَإِن كانَ فيهِ ذِكرُ مُحَمَّدٍ وأهلِ بَيتِهِ واُمَّتِهِ - سَلامُ اللَّهِ عَلَيهِم - فَاشهَدوا لي ، وإن لَم يَكُن فيهِ ذِكرُهُ فَلا تَشهَدوا لي .
ثُمَّ قَرَأَ عليه السلام السِّفرَ الثّالِثَ ، حَتّى إذا بَلَغَ ذِكرَ النَّبيِ صلى اللّه عليه و آله وَقَفَ ، ثُمَّ قالَ : يا نَصرانيُّ ، إنّي أسأَلُكَ بِحَقِّ المَسيحِ واُمِّهِ ، أتَعلَمُ أنّي عالِمٌ بِالإِنجيلِ؟ قالَ : نَعَم .
ثُمَّ تَلا عَلَينا ذِكرَ مُحَمَّدٍ وأهلِ بَيتِهِ واُمَّتِهِ ، ثُمَّ قالَ : ما تَقولُ يا نَصرانيُّ ، هذا قَولُ عيسَى ابنِ مَريَمَ؟ فَإِن كَذَّبتَ ما يَنطِقُ بِهِ الإِنجيلُ فَقَد كَذَّبتَ عيسى‏ وموسى‏ عليهما السلام ، ومَتى أنكَرتَ هذا الذِّكرَ وَجَبَ عَلَيكَ القَتلُ ؛ لِأَنَّكَ تَكونُ قَد كَفَرتَ بِرَبِّكَ ونَبيِّكَ وبِكِتابِكَ . قالَ الجاثَليقُ : لا اُنكِرُ ما قَد بانَ لي فِي الإِنجيلِ وإنّي لَمُقِرٌّ بِهِ . قالَ الرِّضا عليه السلام : اِشهَدوا عَلى‏ إقرارِهِ .
ثُمَّ قالَ : يا جاثَليقُ ، سَل عَمّا بَدا لَكَ . قالَ الجاثَليقُ : أخبِرني عَن حَوارِيِّ عيسَى بنِ مَريَمَ كَم كانَ عِدَّتُهُم؟ وعَن عُلَماءِ الإِنجيلِ كَم كانوا؟
قالَ الرِّضا عليه السلام : عَلَى الخَبيرِ سَقَطتَ ؛ أمّا الحَوارِيّونَ فَكانوا اثنَي عَشَرَ رَجُلاً ، وكانَ أفضَلُهُم وأعلَمُهُم ألوقا۲ ، وأمّا عُلَماءُ النَّصارى فَكانوا ثَلاثَةَ رِجالٍ : يوحَنّا الأَكبَرُ بِأَجَّ ، ويوحَنّا بِقِرقيسيا۳ ، ويوحَنّا الدَّيلَميُّ بِزجان ؛ وعِندَهُ كانَ ذِكرُ النَّبيِ صلى اللّه عليه و آله وذِكرُ أهلِ بَيتِهِ واُمَّتِهِ ، وهوَ الَّذي بَشَّرَ اُمَّةَ عيسى وبَني إسرائيلَ بِهِ . . . .
فَقالَ رَأسُ الجالوتِ : مِن أينَ تُثبِتُ نُبُوَّةَ مُحَمَّدٍ؟
قالَ الرِّضا عليه السلام : شَهِدَ بِنُبُوَّتِهِ صلى اللّه عليه و آله موسَى بنُ عِمرانَ ، وعيسَى بنُ مَريمَ ، وداودُ خَليفَةُ اللَّهِ عزّ و جلّ فِي الأَرضِ .
قالَ لَهُ : أثبِت قَولَ موسَى بنِ عِمرانَ!
قالَ الرِّضا عليه السلام : هَل تَعلَمُ يا يَهوديُّ أنَّ موسى‏ أوصى‏ بَني إسرائيلَ فَقالَ لَهُم : «إنَّهُ سَيأتيكُم نَبيٌّ هُوَ مِن إخوَتِكُم ، فَبِهِ فَصَدِّقوا ، ومِنهُ فَاسمَعوا» ، فَهَل تَعلَمُ أنَّ لِبَني إسرائيلَ إخوَةً غَيرَ وُلدِ إسماعيلَ ، إن كُنتَ تَعرِفُ قَرابَةَ إسرائيلَ مِن إسماعيلَ والنَّسَبَ الَّذي بَينَهُما مِن قِبَلِ إبراهيمَ عليه السلام ؟
فَقالَ رأسُ الجالوتِ : هذا قَولُ موسى‏ لا نَدفَعُهُ .
فَقالَ لَهُ الرِّضا عليه السلام : هَل جاءَكُم مِن إخوَةِ بَني إسرائيلَ نَبيٌّ غَيرُ مُحَمَّدٍ صلى اللّه عليه و آله ؟ قالَ : لا .
قالَ الرِّضا عليه السلام : أوَلَيسَ قَد صَحَّ هذا عِندَكُم؟ قالَ : نَعَم ، ولكِنّي أُحِبُّ أن تُصَحِّحَهُ لي مِن التَّوراةِ .
فَقالَ لَهُ الرِّضا عليه السلام : هَل تُنكِرُ أنَّ التَّوراةَ تَقولُ لَكُم : «جاءَ النّورُ مِن جَبَلِ طورِ سَيناءَ ، وأضاءَ لَنا مِن جَبَلِ ساعيرَ ، واستَعلَنَ علَينا مِن جَبَلِ فارانَ؟» قالَ رأسُ الجالوتِ : أعرِفُ هذهِ الكَلِماتِ وما أعرِفُ تَفسيرَها!
قالَ الرِّضا عليه السلام : أنَا اُخبِرُكَ بِهِ : أمّا قَولُهُ : «جاءَ النّورُ مِن جَبَلِ طورِ سَيناءَ» ، فَذلِكَ وَحيُ اللَّهِ تَبارَكَ وتَعالى الَّذي أنزَلَهُ عَلى موسى‏ عليه السلام عَلى جَبَلِ طورِ سَيناءَ . وأمّا قَولُهُ : «وأضاءَ لَنا مِن جَبَلِ ساعيرَ» ، فهُو الجَبَلُ الَّذي أوحَى اللَّهُ عزّ و جلّ إلى‏ عيسَى بنِ مَريمَ عليه السلام وهُوَ عَلَيهِ . و أمّا قَولُهُ : «وَاستَعلَنَ عَلَينا مِن جَبَلِ فارانَ» ، فَذلِكَ جَبَلٌ مِن جِبالِ مَكَّةَ ، بَينَهُ وبَينَها يَومٌ .
وقالَ شَعيَا النَّبيُّ عليه السلام - فيما تَقولُ أنتَ وأصحابُكَ - فِي التَّوراةِ : «رَأيتُ راكِبَينِ أضاءَ لَهُما الأرضُ ، أحَدُهُما راكِبٌ عَلى حِمارٍ ، والآخَرُ عَلى جَمَلٍ» ، فَمَن راكِبُ الحِمارِ ، ومَن راكِبُ الجَمَلِ؟ قالَ رأسُ الجالوتِ : لا أعرِفُهُما ، فَخَبِّرني بِهِما!
قالَ عليه السلام : أمّا راكِبُ الحِمارِ فَعيسى بنُ مَريَمَ ، وأمّا راكِبُ الجَمَلِ فَمُحَمَّدٌ صلى اللّه عليه و آله ، أتُنكِرُ هذا مِن التَّوراةِ؟ قالَ : لا ما اُنكِرُهُ .
ثُمَّ قالَ الرِّضا عليه السلام : هَل تَعرِفُ حَيقوقَ النَّبيَّ؟ عليه السلام قالَ : نَعَم ، إنَّي بِهِ لَعارِفٌ!
قالَ عليه السلام : فَإنَّهُ قالَ - وكِتابُكُم يَنطِقُ بهِ - : «جاءَ اللَّهُ بِالبَيانِ مِن جَبَلِ فارانَ، وامتَلَأتِ السَّماواتُ مِن تَسبيحِ أحمَدَ وأُمَّتِهِ ، يَحمِلُ خَيلَهُ فِي البَحرِ كما يَحمِلُ فِي البَرِّ ، يَأتينا بِكِتابٍ جَديدٍ بَعدَ خَرابِ بَيتِ المَقدِسِ يَعني بِالكِتابِ القُرآنَ ، أتَعرِفُ هذا وتُؤمِنُ بِهِ؟
قالَ رَأسُ الجالوتِ : قَد قالَ ذلِكَ حَيقوقُ عليه السلام ولا نُنكِرُ قَولَهُ .
قالَ الرِّضا عليه السلام : وقَد قالَ داودُ عليه السلام في زَبورِهِ - وأنتَ تَقرَأُ - : «اللَّهُمَّ ابعَث مُقيمَ السُّنَّةِ بَعدَ الفَترَةِ» ، فَهَل تَعرِفُ نَبيّاً أقامَ السُّنَّةَ بَعدَ الفَترَةِ غَيرَ مُحَمَّدٍ صلى اللّه عليه و آله ؟
قالَ رَأسُ الجالوتِ : هذا قَولُ داودَ نَعرِفُهُ ولا نُنكِرُهُ ، وَلكِن عَنى‏ بِذلِكَ عيسى‏ عليه السلام ، وأيّامُهُ هيَ الفَترَةُ .
قالَ الرِّضا عليه السلام : جَهِلتَ! إنَّ عيسى لَم يُخالِفِ السُّنَّةَ ، وقد كانَ مُوافِقاً لِسُنَّةِ التَّوراةِ حَتّى‏ رَفَعَهُ اللَّهُ إلَيهِ ، وفِي الإنجيلِ مَكتوبٌ : «إنَّ ابنَ البَرَّةِ ذاهِبٌ وَ (الفارقليطا) جاءٍ مِن بَعدِهِ ؛ وهُوَ الَّذي يُخَفِّفُ الآصارَ ، وَيُفَسِّرُ لَكُم كُلَّ شَي‏ءٍ ، ويَشهَدُ لي كَما شَهِدتُ لَهُ ، أنَا جِئتُكُم بِالأَمثالِ وهُوَ يَأتيكُم بِالتَّأويلِ» ، أتُؤمِنُ بِهذا فِي الإنجيلِ؟
قالَ : نَعَم ، لا اُنكِرُهُ . . . .
قالَ لَهُ الرِّضا عليه السلام : أرَأَيت ما جاءَ بِهِ موسى‏ عليه السلام مِنَ الآياتِ ، شاهَدتَهُ؟! ألَيسَ إنَّما جاءَ فِي الإِخبار بِهِ مِن ثُقاتِ أصحابِ موسى‏ أنَّهُ فَعَلَ ذلِكَ؟ قالَ : بلى‏ .
قالَ : فَكَذلِكَ أتَتكُمُ الأَخبارُ المُتَواتِرَةُ بِما فَعَلَ عيسى‏ بنُ مَريَمَ عليه السلام ، فَكَيفَ صَدَّقتُم بِموسى‏ ولم تُصَدِّقوا بِعيسى‏؟! فَلَم يُحِر جَواباً .
قالَ الرِّضا عليه السلام : وكَذلِكَ أمرُ مُحَمَّدٍ صلى اللّه عليه و آله جاءَ بِهِ ، وأمرُ كُلِّ نَبيٍّ بَعَثَهُ اللَّهُ ، و مِن آياتِهِ أنَّهُ كانَ يَتيماً فَقيراً راعياً أجيراً لَم يَتَعَلَّم كِتاباً ولَم يَختَلِف إِلى‏ مُعَلِّمٍ ، ثُمَّ جاءَ بِالقُرآنِ الَّذي فيهِ قِصَصُ الأَنبياءِ وأخبارُهُم حَرفاً حَرفاً ، وأخبارُ مَن مَضَى ومَن بقيَ إِلَى يَومِ القِيامَة . ۴

1.هكذا في المصدر ، وفي عيون أخبار الرضا عليه السلام وبحار الأنوار : «لنسطاس» .

2.في الاحتجاج : «لوقا» . وفي هامش المصدر : في الإنجيل الموجود اليوم : «لوقا» بدون الألف في أوّله .

3.قرقيسيا : بلد على نهر الخابور ، وعندها مصبّ الخابور في الفرات (معجم البلدان : ج‏۴ ص‏۳۲۸) .

4.التوحيد : ص‏۴۲۰ و۴۲۷ و۴۲۹ ح‏۱ ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج‏۱ ص‏۱۵۶ ح‏۱ ، الاحتجاج : ج‏۲ ص‏۴۰۴ ح‏۳۰۷ كلاهما نحوه وكلّها عن الحسن بن محمّد النوفلي ، بحار الأنوار : ج‏۱۰ ص‏۳۰۱ ح‏۱ .

  • نام منبع :
    حکمت‌ نامه رضوی جلد اول
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری، با همکاری جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 49122
صفحه از 584
پرینت  ارسال به