ويليام جِيمز هم همين عقيده را دارد و مىگويد : «ايمان ، يكى از نيروهايى است كه بشر به يارى آن ، زنده است و فقدانش نابودى و نيستى در بر دارد» .۱
در سومين اصل از اصول الگوى اسلامى شادى ، خواهيم ديد كه خداباورى ، علاوه بر درمان غُصّههاى بيهوده و نگرانىهاى منفى ، يكى از بهترين عوامل سرور و شادى است .
۲ - ۲ - ۲ . ايمان به تقدير الهى
يكى از شاخههاى ايمان به خداى يگانه ، ايمان به تقدير حكيمانه اوست . شخص مؤمن ، باور دارد كه همه امور زندگى او بر پايه تقدير الهى و حكمت و مصلحت است . كسى كه اين واقعيت را باور داشته باشد ، براى چيزى كه نصيب او نشده و يا از دست داده ، غصّه نمىخورد ، چنان كه امام صادق عليه السلام مىفرمايد :
إن كانَ كُلُّ شَىءٍ بِقَضاءٍ مِنَ اللَّهِ وقَدَرِهِ ، فَالحُزنُ لِماذا ؟ !۲
اگر همه چيزها با قضا و قدر خداوند است ، پس اندوه براى چه؟!
۲ - ۲ - ۳ . ايمان به آخرت
يكى ديگر از شاخههاى ايمان به توحيد ، ايمان به آخرت و زندگى پس از مرگ است . كسى كه حقيقتاً خداشناس باشد ، مىداند كه حكمت و عدل الهى ، ايجاب مىكند كه مرگ ، نقطه پايان زندگىِ انسانهاى نيكوكار و تبهكار نباشد ؛ زيرا در غير اين صورت ، نه تنها عدالتى در جهان آفرينش وجود ندارد ، بلكه اصولاً آفرينش انسان ، بيهوده است .
شخص موحّد ، باور دارد كه مرگ ، انتقال از جهانى به جهان ديگر است ؛ جهانى