ز - و اين چند كار
۱۴۸.بحار الأنوار - به نقل از جُنّة الأمان (المصباح كفعمى) - : در يكى از كتابهاى اصحاب ما مطلبى را ديدم كه چكيدهاش اين است : مردى نزد پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! من در گذشته، دارا بودم، ليكن فقير شدهام ؛ تندرست بودم، بيمار شدهام ؛ نزد مردم پذيرفته بودم، مورد نفرت قرار گرفتهام ؛ دلپذيرشان بودم، بر آنان گران آمدم ؛ شادمان بودم، غصهها احاطهام كردند ؛ و زمين با همه فراخىاش بر من تنگ آمد و در طول روز در پى روزى مىگردم، امّا مايحتاج خود را به دست نمىآورم . تو گويى كه نامم از دفتر روزى پاك شده است !
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به وى فرمود : «فلانى ! شايد تو كارهايى كه غصهها را بر مىانگيزند، انجام مىدهى؟».
گفت : كارهاى غم انگيز چيست؟
فرمود : «شايد نشسته براى خود عمّامه مىپيچى ، يا ايستاده شلوار به تن مىكنى ، يا با دندانْ ناخن خود را مىچينى ، يا با دامانِ جامهات صورت خود را خشك مىكنى ، يا در آب راكد بول مىكنى ، يا دَمَر و به رو مىخوابى» .
۱۴۹.پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله : هر گاه يكى از شما دچار تنگدستى شد، [از خانهاش ]بيرون آيد و خود و خانوادهاش را دلفسرده نسازد .
۱۵۰.پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله : هر گاه يكى از شما دچار تنگدستى شد ، از خانهاش بيرون آيد و در زمين به گردش درآيد و فضل خدا را بجويد و خود و خانوادهاش را اندوهگين نسازد .
۱۵۱.امام صادق عليه السلام : روزى امير مؤمنان عليه السلام اندوهگين شد . فرمود : «چرا چنين شدهام؟ نمىدانم بر آستانه درى نشستهام ، و يا از ميان گلّه گوسفندان گذشتهام ، و يا شلوارم را ايستاده به تن كردهام ، و يا دست و صورتم را با دامان لباسم خشك كردهام !» .