149
الگوي شادي از نگاه قرآن و حديث

۵۴.امام على عليه السلام : غم ، گرفتگى روح مى‏آورد و انبساط خاطر را در هم مى‏پيچاند .

۵۵.امام على عليه السلام : غصّه‏ها بيمارى دل‏هاست .

۵۶.امام صادق عليه السلام : غصّه‏ها ناخوشى‏هاى دل اند ؛ همچنان كه بيمارى‏ها ناخوشى‏هاى تن اند .

و - پيرى‏

۵۷.پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله : غصّه، [مايه ]نيمى از پيرى است .

۵۸.امام على عليه السلام : غصّه، يكى از دو عامل پيرى است .

۵۹.امام باقر عليه السلام : در ميان قوم بنى‏اسرائيل ، مردى خردمند و ثروتمند بود . وى از همسرى پاك‏دامن، پسرى داشت كه در چهره ، شبيه پدر بود و نيز دو پسر از همسرى غيرِ پاك‏دامن . چون هنگام مرگش فرا رسيد ، به آنان گفت : اين ثروت من ، براى يكى از شماست .
چون از دنيا رفت ، پسر بزرگ‏تر گفت : آن يك نفر، من هستم .
پسر وسطى گفت : آن يكى ، من هستم .
پسر كوچك‏تر گفت : آن يك نفر ، من هستم .
[چون نزاع بالا گرفت ، ]شكايت به قاضىِ شهر بردند . قاضى گفت : من در اين باره ، نظرى ندارم؛ نزد سه برادرى كه چوپان‏زادگان اند ، برويد .
آنها نزد يكى از برادران آمدند و پيرى كهن‏سال را ديدند .
به آنان گفت : نزد برادرم كه از من بزرگ‏تر است برويد و از او بپرسيد . بر او وارد شدند . مردى ميان‏سال ، بيرون آمد و گفت : از برادرِ بزرگ‏ترم بپرسيد . بر سومين برادر ، وارد شدند . او را در چهره ، كم‏سال‏تر يافتند . نخست ، از او خواستند شرح حالِ خودشان را بگويد و سپس به پرسش آنها پاسخ دهد .
او گفت : آن برادرم را كه نخست ديديد ، كوچك‏ترين برادر است . همسرى ناسازگار داشت كه به وى ، بدى مى‏كرد . [برادرم‏] بر بدى‏هاى او صبر كرد كه مبادا به گرفتارى بزرگ تر و طاقت‏فرسايى مبتلا شود . آن زن ، او را پير كرد . برادر دوم ، همسرى داشت كه گاهى او را مى‏رنجانْد و گاهى او را شاد مى‏كرد . از اين رو، وى چهره ميان‏سالى دارد . و امّا من ، همسرم هميشه مرا شاد مى‏كند و هيچ گاه آزارم نمى‏دهد و هرگز از او بدى‏اى به من نرسيده است . بدين جهت ، جوان مانده‏ام . امّا مسئله شما كه سخن پدرتان است ، نخست برويد نبش قبر كنيد ، استخوان هايش را بيرون آوريد و بسوزانيد و نزد من برگرديد ، تا ميانِ شما داورى كنم .
برادران رفتند . برادر كوچك تر ، شمشير پدر را برداشت و دو برادر ديگر ، كلنگ برداشتند . وقتى خواستند نبشِ قبر كنند ، برادر كوچك‏تر گفت : پدرم را نبش قبر نكنيد ؛ من سهم خود را به شما وا مى‏گذارم .
برادران ، نزد قاضى بازگشتند . مرد گفت : اين [رفتار برادر كوچك‏تر]، قانع كننده شما دو تن است . مال را نزد من بياوريد . آن گاه به برادر كوچك گفت: مال را بردار . [سپس افزود :] اگر آن دو ، فرزندان شايسته آن مرد بودند ، [به هنگام نبش قبر ، ]احساس ناراحتى به آنان دست مى‏داد ، چنان كه به فرزند كوچك دست داد .


الگوي شادي از نگاه قرآن و حديث
148

۵۴.عنه عليه السلام : الغَمُّ يَقبِضُ النَّفسَ ويَطوِي الاِنبِساطَ .۱

۵۵.عنه عليه السلام : الأَحزانُ سُقمُ القُلوبِ .۲

۵۶.الإمام الصادق عليه السلام : الأَحزانُ أسقامُ القُلوبِ ، كَما أنَّ الأَمراضَ أسقامُ الأَبدانِ .۳

و - الهَرَمُ‏

۵۷.رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله : الهَمُّ نِصفُ الهَرَمِ .۴

۵۸.الإمام عليّ عليه السلام : الهَمُّ أحَدُ الهَرَمَينِ .۵

۵۹.الإمام الباقر عليه السلام : كانَ في بَني إسرائيلَ رَجُلٌ عاقِلٌ كَثيرُ المالِ ، وكانَ لَهُ ابنٌ يُشبِهُهُ فِي الشَّمائِلِ مِن زَوجَةٍ عَفيفَةٍ ، وكانَ لَهُ ابنانِ مِن زَوجَةٍ غَيرِ عَفيفَةٍ ، فَلَمّا حَضَرَتهُ الوَفاةُ ، قالَ لَهُم : هذا مالي لِواحِدٍ [مِنكُم‏] ۶ .
فَلَمّا تُوُفِّيَ قالَ الكَبيرُ : أنَا ذلِكَ الواحِدُ ، وقالَ الأَوسَطُ : أنَا ذلِكَ ، وقالَ الأَصغَرُ : أنَا ذلِكَ ، فَاختَصَموا إلى‏ قاضيهِم ، قالَ : لَيسَ عِندي في أمرِكُم شَي‏ءٌ ، فَانطَلِقوا إلى‏ بَني غَنّامٍ الإِخوَةِ الثَّلاثَةِ ، فَانتَهَوا إلى‏ واحِدٍ مِنهُم فَرَأَوا شَيخاً كَبيراً .
فَقالَ لَهُم : اُدخُلوا إلى‏ أخي فُلانٍ فَهُوَ أكبَرُ مِنّي فَاسأَلوهُ ، فَدَخَلوا عَلَيهِ ، فَخَرَجَ شَيخٌ كَهلٌ ، فَقالَ : اِسأَلوا أخِيَ الأَكبَرَ مِنّي ، فَدَخَلوا عَلَى الثّالِثِ فَإِذا هُوَ فِي المَنظَرِ أصغَرُ ، فَسَأَلوهُ أوَّلاً عَن حالِهِم ثُمَّ سَأَلَهُم .
فَقالَ : أمّا أخِيَ الَّذي رَأَيتُموهُ أوَّلاً فَهُوَ الأَصغَرُ ، وإنَّ لَهُ امرَأَةَ سَوءٍ تَسوؤُهُ ، وقَد صَبَرَ عَلَيها مَخافَةَ أن يُبتَلى‏ بِبَلاءٍ لا صَبرَ لَهُ عَلَيهِ ، فَهَرَّمَتهُ ، وأمّا أخِيَ الثّاني فَإِنَّ عِندَهُ زَوجَةً تَسوؤُهُ وتَسُرُّهُ ، فَهُوَ مُتَماسِكُ الشَّبابِ ، وأمّا أنَا فَزَوجَتي تَسُرُّني ولا تَسوؤُني ولَم يَلزَمني مِنها مَكروهٌ قَطُّ مُنذُ صَحِبَتني ، فَشَبابي مَعَها مُتَماسِكٌ .
وأمّا حَديثُكُمُ الَّذي هُوَ حَديثُ أبيكُم ، فَانطَلِقوا أوَّلاً وبَعثِروا قَبرَهُ وَاستَخرِجوا عِظامَهُ وأحرِقوها ، ثُمَّ عودوا لِأَقضِيَ بَينَكُم ، فَانصَرَفوا ، فَأَخَذَ الصَّبِيُّ سَيفَ أبيهِ ، وأخَذَ الأَخَوانِ المَعاوِلَ ، فَلَمّا أن هَمّا بِذلِكَ ، قالَ لَهُمُ الصَّغيرُ : لا تُبَعثِروا قَبرَ أبي وأَنَا أدَعُ لَكُما حِصَّتي ، فَانصَرَفوا إلَى القاضي .
فَقال : يُقنِعُكُما هذا ! اِيتوني بِالمالِ ، فَقالَ لِلصَّغيرِ : خُذِ المالَ ، فَلَو كانَا ابنَيهِ لَدَخَلَهُما مِنَ الرِّقَّةِ كَما دَخَلَ عَلَى الصَّغيرِ .۷

1.غرر الحكم : ج ۲ ص ۱۱۴ ح ۲۰۲۴ ، عيون الحكم والمواعظ : ص ۶۲ ح ۱۶۰۶ .

2.غرر الحكم : ج ۱ ص ۱۸۵ ح ۷۰۴ ، عيون الحكم والمواعظ : ص ۴۲ ح ۱۰۰۴ .

3.الدعوات : ص ۱۱۸ ح ۲۷۶ ، بحارالأنوار : ج ۹۵ ص ۲۸۰ ح ۱ .

4.مسند الشهاب : ج ۱ ص ۵۴ ح ۳۲ عن عبداللَّه بن الزبير عن أبيه عن الإمام عليّ عليه السلام ، تفسير الآلوسي : ج ۱۵ ص ۶۵ عن أنس من دون إسناد إلى أحد من أهل البيت عليهم السلام ، كنزالعمّال : ج ۳ ص ۴۹ ح ۵۴۳۵ ؛ كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۴ ص ۴۱۶ ح ۵۹۰۴ عن زرارة عن الإمام الصادق عليه السلام ، نهج البلاغة : الحكمة ۱۴۳ ، الخصال : ص ۶۲۰ ح ۱۰ عن محمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عن الإمام عليّ عليهم السلام ، بحارالأنوار : ج ۷۸ ص ۹۳ ح ۱۰۵ .

5.غرر الحكم : ج ۲ ص ۱۸ ح ۱۶۳۴ ، عيون الحكم والمواعظ : ص ۲۶ ح ۳۰۶ وفيه «الشقائين» بدل «الهرمين» .

6.ما بين المعقوفين أثبتناه من بحارالأنوار .

7.قصص الأنبياء للراوندي : ص ۱۸۲ ح ۲۲۰ عن الثمالي ، بحارالأنوار : ج ۱۴ ص ۴۹۰ ح ۹ .

  • نام منبع :
    الگوي شادي از نگاه قرآن و حديث
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری شهری؛ سيدرسول موسوي؛ عبّاس پسنديده؛ ترجمه: مرتضی خوش‌نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    فم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 35739
صفحه از 496
پرینت  ارسال به