۶ / ۱۱ ـ ۱۹
مناجات اصرار کنندگان
۳۷۱.امام زین العابدین علیه السّلامـ از دعای ایشان در اصرار بر خداوند متعال ـ: ای خدایی که چیزى، نه در زمین و نه در آسمان، بر او پنهان نیست و ای معبود من! چگونه چیزی که خود آفریدهاى، بر تو پنهان بماند؟! و چگونه آنچه را که خود ساختهاى، به شماره در نیاورى؟! یا چگونه آنچه خود تدبیر مىکنى، از تو نهان گردد؟! یا چگونه آن که جز با روزىِ تو زندگی ندارد، مىتواند از تو بگریزد؟! یا چگونه آن که راهی جز در سرزمینهای تو ندارد، از تو رهایی یابد؟!
تو منزّهى! در میان آفریدگانت، بیمناکترین از تو، داناترینِ ایشانست به تو و خاضعترینِ آنان در برابرت، کوشاترینِ آنها در کار طاعت توست، و خوارترینِ آنها نزد تو، کسی است که تو روزىاش مىدهى؛ ولی جز تو را مىپرستد.
تو منزّهى! آن که برای تو انباز آورَد و فرستادگانت را تکذیب کند، از سلطنت تو هیچ نمیکاهد، و آن که قضای تو را خوش ندارد، امرت را رد کردن نمیتواند، و آن که منکر قدرت تو شود، خویشتن را از تو در امان نمیتواند بدارد، و آن که غیر تو را بندگی کند، از چنگ تو نمیتواند بگریزد، و آن که دیدار تو را ناخوش دارد، نمیتواند همیشه در دنیا زندگی کند.
تو منزّهی! وه که چه بزرگ است مقام تو، و چه چیره است قدرت تو، و چه استوار است نیروی تو، و چه نافذ است فرمان تو!
تو منزّهی! مرگ را بر همه آفریدگانت رقم زدى: چه آن که به یگانگی تو باور داشته باشد یا به تو کفر ورزد. همگان، طعم مرگ را مىچشند و همگان، رهسپار کوی تو هستند.
تو خجسته و والایی. جز تو معبودی نیست. تو بیهمتایی. به تو ایمان آوردم و فرستادگانت را تصدیق کردم و کتابت را پذیرفتم و به هر معبودی جز تو کفر ورزیدم و از کسی که جز تو را میپرستد، بیزاری جستم.
خدایا! صبح را به شام و شام را به صبح میرسانم، در حالی که اعمالم را اندک میبینم، به گناهم معترفم، به خطاهایم اقرار کنندهام و به سبب زیادهرویام بر جانم، خوارم. کردارم هلاکم ساخته و هوسم، پستم کرده است و خواهشهایم [از عنایتت] محرومم ساختهاند.
مولای من! از تو درخواست میکنم، درخواست کسی که جانش به آرزوی دور و درازش مشغول گشته و پیکرش در غفلت و آسودگی آرمیده و دلش فریفته نعمتهای فراوانش شده و اندیشهاش در باره جایی که رهسپارش است، اندک است؛ درخواست کسی که آرزو بر او چیره گشته و هوس مفتونش کرده و دنیا بر او دست یافته و مرگ بر او سایه افکنده است؛ درخواست کسی که گناهانش را فراوان مییابد و به خطایش اعتراف دارد؛ درخواست کسی که جز تو پروردگاری و غیر تو سرپرستی و از دستت رهانندهای و از [کیفر] تو به سوی تو پناهگاهی جز خودت ندارد.
معبود من! از تو درخواست میکنم به حقّ واجبت بر همه آفریدگانت و به نام بزرگت که پیامبرت را فرمان دادی تا با آن تو را تسبیح گوید، و به حقّ شُکوه روی کریمانهات که فرسوده و دگرگون نمیشود و تغییر و فنا نمیپذیرد، که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی و مرا با بندگیات از همه چیز بینیاز سازی و با بیمت، یاد دنیا را از جانم ببری و با فزونی کرامتت، رحیمانه به من روی آوری. تنها به سوی تو میگریزم و تنها از تو میترسم و تنها از تو فریادرسی میخواهم و تنها به تو امید دارم و تنها تو را میخوانم و تنها به تو پناه میآورم و تنها به تو اعتماد دارم و تنها از تو کمک میجویم و تنها به تو ایمان دارم و تنها بر تو توکّل میکنم و تنها به بخشش و بزرگواریات تکیه دارم.