269
فرهنگ‌نامه اعتکاف

۶ / ۱۱ ـ ۱۹

مناجات اصرار کنندگان

۳۷۱.امام زین العابدین علیه السّلامـ از دعای ایشان در اصرار بر خداوند متعال ـ: ای خدایی که چیزى، نه در زمین و نه در آسمان، بر او پنهان نیست و ای معبود من! چگونه چیزی که خود آفریده‌اى، بر تو پنهان بماند؟! و چگونه آنچه را که خود ساخته‌اى، به شماره در نیاورى؟! یا چگونه آنچه خود تدبیر مى‏کنى، از تو نهان گردد؟! یا چگونه آن که جز با روزىِ تو زندگی ندارد، مى‏تواند از تو بگریزد؟! یا چگونه آن که راهی جز در سرزمین‏های تو ندارد، از تو رهایی یابد؟!
تو منزّهى! در میان آفریدگانت، بیمناک‏ترین از تو، داناترینِ ایشان‏ست به تو و خاضع‏ترینِ آنان در برابرت، کوشاترینِ آنها در کار طاعت توست، و خوارترینِ آنها نزد تو، کسی است که تو روزى‏اش مى‏دهى؛ ولی جز تو را مى‏پرستد.
تو منزّهى! آن که برای تو انباز آورَد و فرستادگانت را تکذیب کند، از سلطنت تو هیچ نمی‌کاهد، و آن که قضای تو را خوش ندارد، امرت را رد کردن نمی‌تواند، و آن که منکر قدرت تو شود، خویشتن را از تو در امان نمی‌تواند بدارد، و آن که غیر تو را بندگی کند، از چنگ تو نمی‌تواند بگریزد، و آن که دیدار تو را ناخوش دارد، نمی‌تواند همیشه در دنیا زندگی کند.
تو منزّهی! وه که چه بزرگ است مقام تو، و چه چیره است قدرت تو، و چه استوار است نیروی تو، و چه نافذ است فرمان تو!
تو منزّهی! مرگ را بر همه آفریدگانت رقم زدى: چه آن که به یگانگی تو باور داشته باشد یا به تو کفر ورزد. همگان، طعم مرگ را مى‏چشند و همگان، ره‌سپار کوی تو‏ هستند.
تو خجسته و والایی. جز تو معبودی نیست. تو بی‏همتایی. به تو ایمان آوردم و فرستادگانت را تصدیق کردم و کتابت را پذیرفتم و به هر معبودی جز تو کفر ورزیدم و از کسی که جز تو را می‏پرستد، بیزاری جستم.
خدایا! صبح را به شام و شام را به صبح می‏رسانم، در حالی که اعمالم را اندک می‏بینم، به گناهم معترفم، به خطاهایم اقرار کننده‌ام و به سبب زیاده‌روی‏ام بر جانم، خوارم. کردارم هلاکم ساخته و هوسم، پستم کرده است و خواهش‌هایم [از عنایتت] محرومم ساخته‌اند.
مولای من! از تو درخواست می‏کنم، درخواست کسی که جانش به آرزوی دور و درازش مشغول گشته و پیکرش در غفلت و آسودگی آرمیده و دلش فریفته نعمت‌های فراوانش شده و اندیشه‏اش در باره جایی که ره‌سپارش است، اندک است؛ درخواست کسی که آرزو بر او چیره گشته و هوس مفتونش کرده و دنیا بر او دست یافته و مرگ بر او سایه افکنده است؛ درخواست کسی که گناهانش را فراوان می‏یابد و به خطایش اعتراف دارد؛ درخواست کسی که جز تو پروردگاری و غیر تو سرپرستی و از دستت رهاننده‌ای و از [کیفر] تو به سوی تو پناهگاهی جز خودت ندارد.
معبود من! از تو درخواست می‏کنم به حقّ واجبت بر همه آفریدگانت و به نام بزرگت که پیامبرت را فرمان دادی تا با آن تو را تسبیح گوید، و به حقّ شُکوه روی کریمانه‏ات که فرسوده و دگرگون نمی‏شود و تغییر و فنا نمی‌پذیرد، که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی و مرا با بندگی‏ات از همه چیز بی‏نیاز سازی و با بیمت، یاد دنیا را از جانم ببری و با فزونی کرامتت، رحیمانه به من روی آوری. تنها به سوی تو می‏گریزم و تنها از تو می‏ترسم و تنها از تو فریادرسی می‏خواهم و تنها به تو امید دارم و تنها تو را می‏خوانم و تنها به تو پناه می‏آورم و تنها به تو اعتماد دارم و تنها از تو کمک می‏جویم و تنها به تو ایمان دارم و تنها بر تو توکّل می‏کنم و تنها به بخشش و بزرگواری‏ات تکیه دارم.


فرهنگ‌نامه اعتکاف
268

۶ / ۱۱ ـ ۱۹

مُناجاةُ المُلِحّينَ

۳۷۱.الإمام زين العابدين علیه السّلام:
يا اللّهُ الَّذي لا يَخفیٰ عَلَيهِ شَيءٌ فِي الأَرضِ ولا فِي السَّماءِ، وكَيفَ يَخفیٰ عَلَيكَ يا إلٰهي ما أنتَ خَلَقتَهُ، وكَيفَ لا تُحصي ما أنتَ صَنَعتَهُ، أو كَيفَ يَغيبُ عَنكَ ما أنتَ تُدَبِّرُهُ، أو كَيفَ يَستَطيعُ أن يَهرُبَ مِنكَ مَن لا حَياةَ لَهُ إلّا بِرِزقِكَ، أو كَيفَ يَنجو مِنكَ مَن لا مَذهَبَ لَهُ في غَيرِ مُلكِكَ؟!
سُبحانَكَ! أخشیٰ خَلقِكَ لَكَ أعلَمُهُم بِكَ، وأَخضَعُهُم لَكَ أعمَلُهُم بِطاعَتِكَ، وأَهوَنُهُم عَلَيكَ مَن أنتَ تَرزُقُهُ وهُوَ يَعبُدُ غَيرَكَ.
سُبحانَكَ! لا يَنقُصُ سُلطانَكَ مَن أشرَكَ بِكَ وكَذَّبَ رُسُلَكَ، ولَيسَ يَستَطيعُ مَن كَرِهَ قَضاءَكَ أن يَرُدَّ أمرَكَ، ولا يَمتَنِعُ مِنكَ مَن كَذَّبَ بِقُدرَتِكَ، ولا يَفوتُكَ مَن عَبَدَ غَيرَكَ، ولا يُعَمَّرُ فِي الدُّنيا مَن كَرِهَ لِقاءَكَ.
سُبحانَكَ! ما أعظَمَ شَأنَكَ، وأَقهَرَ سُلطانَكَ، وأَشَدَّ قُوَّتَكَ، وأَنفَذَ أمرَكَ.
سُبحانَكَ! قَضَيتَ عَلیٰ جَميعِ خَلقِكَ المَوتَ؛ مَن وَحَّدَكَ ومَن
كَفَرَ بِكَ، وكُلٌّ ذائِقُ المَوتِ، وكُلٌّ صائِرٌ إلَيكَ.
فَتَبارَكتَ وتَعالَيتَ لا إلٰهَ إلّا أنتَ وَحدَكَ لا شَريكَ لَكَ، آمَنتُ بِكَ، وصَدَّقتُ رُسُلَكَ، وقَبِلتُ كِتابَكَ، وكَفَرتُ بِكُلِّ مَعبودٍ غَيرِكَ، وبَرِئتُ مِمَّن عَبَدَ سِواكَ.
اللّٰهُمَّ إنّي اُصبِحُ واُمسي مُستَقِلّاً لِعَمَلي، مُعتَرِفاً بِذَنبي، مُقِرّاً بِخَطايايَ، أنَا بِإِسرافي عَلیٰ نَفسي ذَليلٌ، عَمَلي أهلَكَني، وهَوايَ أرداني، وشَهَواتي حَرَمَتني.
فَأَسأَلُكَ يا مَولايَ سُؤالَ مَن نَفسُهُ لاهِيَةٌ لِطولِ أمَلِهِ، وبَدَنُهُ غافِلٌ لِسُكونِ عُروقِهِ، وقَلبُهُ مَفتونٌ بِكَثرَةِ النِّعَمِ عَلَيهِ، وفِكرُهُ قَليلٌ لِما هُوَ صائِرٌ إلَيهِ، سُؤالَ مَن قَد غَلَبَ عَلَيهِ الأَمَلُ، وفَتَنَهُ الهَویٰ، وَاستَمكَنَت مِنهُ الدُّنيا، وأَظَلَّهُ الأَجَلُ، سُؤالَ مَنِ استَكثَرَ ذُنوبَهُ، وَاعتَرَفَ بِخَطيئَتِهِ، سُؤالَ مَن لا رَبَّ لَهُ غَيرُكَ، ولا وَلِيَّ لَهُ دونَكَ، ولا مُنقِذَ لَهُ مِنكَ، ولا مَلجَأَ لَهُ مِنكَ إلّا إلَيكَ.
إلٰهي! أسأَ لُكَ بِحَقِّكَ الواجِبِ عَلیٰ جَميعِ خَلقِكَ، وبِاسمِكَ العَظيمِ الَّذي أمَرتَ رَسولَكَ أن يُسَبِّحَكَ بِهِ، وبِجَلالِ وَجهِكَ الكَريمِ، الَّذي لا يَبلیٰ ولا يَتَغَيَّرُ، ولا يَحولُ ولا يَفنیٰ، أن تُصَلِّيَ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ، وأَن تُغنِيَني عَن كُلِّ شَيءٍ بِعِبادَتِكَ، وأَن تُسَلِّيَ نَفسي عَنِ الدُّنيا بِمَخافَتِكَ، وأَن تُثنِيَني بِالكَثيرِ مِن كَرامَتِكَ بِرَحمَتِكَ، فَإِلَيكَ أفِرُّ، ومِنكَ أخافُ، وبِكَ أستَغيثُ، وإيّاكَ أرجو، ولَكَ أدعو، وإلَيكَ ألجَأُ، وبِكَ أثِقُ، وإيّاكَ أستَعينُ، وبِكَ اُومِنُ، وعَلَيكَ أتَوَكَّلُ، وعَلیٰ جودِكَ وكَرَمِكَ أتَّكِلُ.۱

1.. الصحيفة السجّادية: ص ۲۲۱ الدعاء ۵۲.

  • نام منبع :
    فرهنگ‌نامه اعتکاف
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری شهری محمّدحسين صالح آبادي عبدالهادي مسعودي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 13247
صفحه از 351
پرینت  ارسال به