231
فرهنگ‌نامه اعتکاف

۳۵۴.امام زین العابدین علیه السّلامـ در مناجات معروف به مناجات امیدواران ـ: ای کسی که هر گاه بنده‏ای چیزی از او بخواهد، عطایش می‌کند، و هر گاه بدو امید بندد، امیدش را بر می‌آورَد، و هر گاه بنده‏ای به او روی آورد، به خود نزدیکش می‌گرداند، و هر گاه آشکارا نافرمانی‏اش کند، بر گناهش پرده می‌کشد، و هر گاه بر او توکّل کند، کفایتش می‌نماید!
معبود من! کیست که به امید مهمانداری‏ات بر تو فرود آید و تو پذیرایی‏اش نکنی؟ و کیست که به امید بخششت به درگاهت روی آورد و تو به او چیزی نبخشی؟ آیا نیکوست که من از درگاهت ناکام باز گردم، در حالی که جز تو سَروری نامور به نیکوکاری نمی‏شناسم؟ چگونه به غیر تو امید داشته باشم، در حالی که نیکی، همه به دست توست؟ و چگونه غیر تو را آرزو کنم، در حالی که آفرینش و کار به دست توست؟ آیا امیدم را از تو بگسلم، در حالی که آنچه نخواسته‏ام، به من بخشیده‌ای؟ یا مرا به بینوایی چون خودم محتاج می‏کنی، در حالی که به ریسمانِ تو آویخته‏ام؟ ای آن که خواستارانش با رحمت او نیک‌بخت می‌شوند و آمرزش‌خواهان، به کیفرش شوربخت نمی‌گردند. چگونه تو را از یاد برم، در حالی که تو همواره به یاد منی؟ و چگونه از تو غافل شوم، در حالی که تو مرا می‏پایی؟
معبود من! به دامن کَرَمت چنگ زده‏ام و برای رسیدن به عطایت، آرزو گسترده‏ام. پس به حقّ یکتایی نابت، مرا [از زنگار شرک و پلیدی،] پاک و خالص گردان و مرا در شمار بندگان برگزیده‏ات قرار ده.
ای کسی که همه گریختگان، به سویش پناه می‏آورند و همه خواستاران، به او امید می‏بندند! ای بهترین امید امیدواران و ای بزرگوارترین مطلوب همگان و ای آن که خواستارش را نمی‌راند و آرزومندش را نومید نمی‌گرداند! ای کسی که درگاهش به روی خواهندگانش باز و حجابش برای امیدوارانش فرو افکنده است! به کَرَمت از تو می‌خواهم که از عطاهایت چندان به من بخشی که به چشمانم روشنی بخشد و از امیدت، چندان دهی که دلم آرام گیرد و آن سان یقینی دهی که بِدان، پیشامدهای ناگوار دنیا برایم آسان شوند و حجاب‏های کوردلی از چشم دلم زدوده گرداند، به مِهرت، ای مهربان‌ترینِ مهربانان!


فرهنگ‌نامه اعتکاف
230

۳۵۴.الإمام زين العابدين علیه السّلامـــ فِي المُناجاةِ المَعروفَةِ بِمُناجاةِ الرّاجينَ ـــ:
بِسمِ اللّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ، يا مَن إذا سَأَلَهُ عَبدٌ أعطاهُ، وإذا أمَّلَ ما عِندَهُ بَلَّغَهُ مُناهُ، وإذا أقبَلَ عَلَيهِ قَرَّبَهُ وأَدناهُ، وإذا جاهَرَهُ بِالعِصيانِ سَتَرَ عَلَيهِ وغَطّاهُ، وإذا تَوَكَّلَ عَلَيهِ أحسَبَهُ وكَفاهُ.
إلٰهي! مَنِ الَّذي نَزَلَ بِكَ مُلتَمِساً قِراكَ۱ فَما قَرَيتَهُ؟ ومَنِ الَّذي أناخَ بِبابِكَ مُرتَجِياً نَداكَ فَما أولَيتَهُ؟ أيَحسُنُ أن أرجِعَ عَن بابِكَ بِالخَيبَةِ مَصروفاً، ولَستُ أعرِفُ سِواكَ مَولىً بِالإِحسانِ مَوصوفا؟! كَيفَ أرجو غَيرَكَ وَالخَيرُ كُلُّهُ بِيَدِكَ؟ وكَيفَ اُؤَمِّلُ سِواكَ وَالخَلقُ وَالأَمرُ لَكَ؟ أأَقطَعُ رَجائي مِنكَ وقَد أولَيتَني ما لَم أسأَلهُ مِن فَضلِكَ؟ أم تُفقِرُني إلیٰ مِثلي وأَنَا أعتَصِمُ بِحَبلِكَ؟! يا مَن سَعِدَ بِرَحمَتِهِ القاصِدونَ، ولَم يَشقَ بِنَقِمَتِهِ المُستَغفِرونَ، كَيفَ أنساكَ ولَم تَزَل ذاكِري؟ وكَيفَ ألهو عَنكَ وأَنتَ مُراقِبي؟!
إلٰهي! بِذَيلِ كَرَمِكَ أعلَقتُ يَدي، ولِنَيلِ عَطاياكَ بَسَطتُ أمَلي، فَأَخلِصني بِخالِصَةِ تَوحيدِكَ، وَاجعَلني مِن صَفوَةِ عَبيدِكَ.
يا مَن كُلُّ هارِبٍ إلَيهِ يَلتَجِئُ، وكُلُّ طالِبٍ إيّاهُ يَرتَجي، يا خَيرَ مَرجُوٍّ، ويا أكرَمَ مَدعُوٍّ، ويا مَن لا يَرُدُّ سائِلَهُ، ولا يُخَيِّبُ آمِلَهُ، يا مَن بابُهُ مَفتوحٌ لِداعيهِ، وحِجابُهُ مَرفوعٌ لِراجيهِ، أسأَ لُكَ بِكَرَمِكَ أن تَمُنَّ عَلَيَّ مِن عَطائِكَ بِما تَقَرُّ بِهِ عَيني، ومِن رَجائِكَ بِما تَطمَئِنُّ بِهِ نَفسي، ومِنَ اليَقينِ بِما تُهَوِّنُ بِهِ عَلَيَّ مُصيباتِ الدُّنيا، وتَجلو بِهِ عَن بَصيرَتي غَشَواتِ العَمیٰ، بِرَحمَتِكَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ.۲

1.. القِریٰ: الضيافة. (مجمع البحرين: ج ۳ ص ۱۴۷۵ «قرى»).

2.. بحار الأنوار: ج ۹۴ ص ۱۴۴.

  • نام منبع :
    فرهنگ‌نامه اعتکاف
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری شهری محمّدحسين صالح آبادي عبدالهادي مسعودي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 13294
صفحه از 351
پرینت  ارسال به