از حوادث و رويكرد مردم در انتخاب و اقبال به اجناس است تا سودآورى لازم از معاملات را در پى داشته باشد. از اين منظر تجارت با كارگرى، يا زراعت تفاوتى اساسى دارد.
اين رويكرد و كاركرد در برابر تجارت، سبب افزايش عقل تجربى و اكتسابى انسان مىشود و در مقابل، تجارت نكردن كاهلى خرد و خاموشى نور تفكر و تعقل را در پى دارد.
بنابراين، احاديث ياد شده كه ترك تجارت را سبب كاستى خرد برشمردهاند، مرادشان عقل تجربى و اكتسابى است.
مرحوم فيض كاشانى نيز اين معنا را بيان كرده و نوشته است:
منظور از عقل در اينجا، عقل اكتسابى، يعنى همان عقل معاش است.۱
علامه محمد تقى مجلسى رحمهالله نيز افزون بر اين معنا، احتمال ديگرى را مطرح كرده و نوشته است:
كسى كه تجارت نكند همواره در غم رزق و روزى است و از آخرت غافل مىشود، پس عقل اخروى او نيز ناقص مىشود.۲
به نظر مىرسد احتمال اين معنا بعيد است ؛ زيرا مراد از عقل دنيوى، عقل تجربى در مقابل عقل فطرى و طبيعى است و عقل اخروى معنايى ندارد. افزون بر آن، ترك تجارت به معناى فقر و نادارى نيست ؛ زيرا ممكن است فردى ثروتمند باشد، يا از راهى ديگر درآمد كسب كند و هيچگاه غم رزق و روزى نداشته باشد؛ در حالى كه همين فرد نيز با ترك تجارت، دچار كاستى عقل اكتسابى مىشود.
علامه محمدباقر مجلسى رحمهالله نيز ضمن تأييد احتمال عقل اكتسابى نوشته