281
فرهنگ نامه تجارت و داد و ستد

مفهوم حكايت دارند كه هر كالايى داراى قيمتى بر آمده از زمينه‏هاى واقعى ايجاد و توليد آن كالا و حالت طبيعى بازار است. پس آنچه حاصلِ ميزان سختىِ توليد و وضع طبيعى بازار است، در قيمت طبيعى جلوه مى‏يابد كه به موجب اين احاديث، از جانب خداى سبحان است و چنانچه عوامل غير طبيعى به ميان نيايند، همين قيمت در بازار، رواج مى‏يابد.

مخالفت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله با قيمت گذارى

دسته‏بندى دوگانه قيمت كه به آن اشاره شد، موضع دولت در مسئله قيمت گذارى را تبيين مى‏كند، يعنى اگر قيمت گذارى دولتى به معناى پايين آوردن قيمت طبيعى كالا باشد، در حقيقت، ستم به توليد كننده و آسيب رسانى به حركت توليد است.

شك نيست كه پايين آوردن توليد، موجب واپس ماندگى اقتصادى است و از اين روى، دولت حق ندارد قيمت كالاها را پايين‏تر از قيمت طبيعى كه با سختىِ توليد و وضع طبيعى بازار هماهنگ است، تعيين كند ـ حتّى اگر بحران يا كمبودِ كالا پيش آمده باشد ـ ؛ بلكه وظيفه دارد با عوامل غير طبيعى كه قيمت‏ها را از حدّ طبيعى بالاتر مى‏برند، رويارويى كند.

بر اين اساس، روشن مى‏شود كه چرا پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و امير مؤمنان عليه‏السلام با قيمت گذارى مخالفت كرده و ضمنا با احتكار هم ستيزيده‏اند. اين موضع‏گيرى، از سويى، زيان و ظلم به توليد كننده را پيشگيرى مى‏كند ـ كه اين ظلم، خود، به پايين آمدن سطح توليد مى‏انجامد ـ و از ديگر سو، عوامل افزايش بى‏ضابطه قيمت‏ها را از ميان مى‏بَرَد.

بدين ترتيب، فقيهانى كه قيمت گذارى را به صورت مطلق غير مجاز شمرده‏اند، ظاهرا به اين معنا نظر داشته‏اند.۱

1.. گروهى از فقيهان ، قيمت گذارى را غير مجاز دانسته‏اند ، از جمله شيخ طوسى درالنهاية ص ۳۷۴ و المبسوط (ج ۲ ص ۱۹۵) ؛ ابن زهره در الغنية (الجوامع الفقهيّه : ص ۵۲۸) ؛ محقّق در الشرائع (ج ۲ ص ۲۱) و المختصر (ص ۱۲۰) ؛ علاّمه در القواعد (ج ۱ ص ۱۳۲) . حتّى در مفتاح الكرامة اين نظر ، اجماعى دانسته شده و چنين آمده : «به دليل اجماع و خبرهاى متواتر ، آن گونه كه در السرائر آمده ، و نبودن اختلاف ميان مسلمانان در اين مسئله ، چنان كه در المبسوط آمده و نبودن اختلاف ميان شيعيان در اين باره ، آن‏سان كه در التذكرة آمده است» . مرحوم خويى پس از فتوا دادن به جايز نبودن قيمت گذارى ، گفته است : «آرى . اگر فروشنده در قيمت گذارى اجحاف كند ، چندان كه گونه‏اى از احتكار شمرده شود ، حاكم اسلامى از آن جلوگيرى مى‏كند تا مالك كالا به قيمت بازار يا قدرى بيشتر كه در حدّ توان خريد مردم باشد ، آن كالا را بفروشد . مثلاً اگر بهاى يك كيسه گندم ، صد فلس باشد و احتكار كننده ، آن را به دو دينار بفروشد ، اين كار نيز نوعى احتكار است ، چنان كه پوشيده نيست» (مصباح الفقاهة : ج ۵ ص ۵۰۰) .


فرهنگ نامه تجارت و داد و ستد
280

دسته پنجم، حديثى كه به موجب آن، پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فروشنده‏اى كه كالايش را با انگيزه الهى با قيمتى پايين‏تر از بهاى بازار مى‏فروخت، تحسين كرد.

احاديث دسته‏هاى يكم و دوم و چهارم، دلالت دارند كه در نظام اسلامى، نمى‏توان براى كالاها قيمت گذارى كرد و اين، خلاف فرمانى است كه امير مؤمنان عليه‏السلام به مالك اشتر داد تا قيمت‏ها را به صورتى عادلانه و دور از اجحاف، تنظيم نمايد.

براى روشن شدن مراد اين احاديث و دريافتن معنايى استوار و معيّن از آنها، پاسخ‏گويى به اين سؤالات، ضرورت دارد:

۱.مراد از اين كه خداوند سبحان قيمت‏گذار است، چيست؟

۲.چرا در زمان خشك‏سالى، پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله قيمت گذارى را مردود دانست و به شدّت با آن مخالفت نمود ؟

۳.اگر نظام قيمت گذارى در اسلام مجاز نيست، نظارت بر قيمت‏ها چه مفهومى دارد و چرا امير مؤمنان عليه‏السلام فرمان داد كه قيمت‏ها عادلانه و دور از اجحاف، تنظيم شود؟

قيمت‏گذار بودنِ خداوند

قيمت كالا، گاه طبيعى است و گاه غير طبيعى. قيمت طبيعى در چارچوب وضعيّت و زمينه‏هاى واقعى كالا و بازار قرار دارد، مانند نوع، تعداد، سختىِ توليد، توزيع، نگهدارى، تقاضا و هر چه در تعيين قيمت حقيقى كالا تأثير دارد ؛ امّا قيمت غيرطبيعى ناشى از وضعيّت‏هاى غير طبيعى است كه فروشنده پديد مى‏آورَد، مانند احتكار، تبانى و توطئه بر قيمت معيّن و ايجاد بازار سياه.

در پرتو اين تقسيم‏بندى، قيمتِ خدايى، همان قيمت طبيعى است. ظاهرا احاديثى كه قيمت گذارى را به خداوند سبحان نسبت مى‏دهند، از اين

  • نام منبع :
    فرهنگ نامه تجارت و داد و ستد
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری شهری؛ سيّدمجتبي غيوري
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20296
صفحه از 296
پرینت  ارسال به