27
فرهنگ نامه تجارت و داد و ستد

۱ / ۲

فضيلت تاجر درستكار

۱۳.پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله: تاجر درستكار، راستگو و مسلمان، در روز قيامت با شهيدان است.۱

۱۴.پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله: بازرگان راست‏گو و امانتدار، با پيامبران و صدّيقان و شهيدان است.۲

۱۵.پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله: تاجر امانتدار و راستگو... در روز قيامت، زير سايه عرش است.۳

۱۶.پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله: سه كس‏اند كه خداوند، آنها را در آن روزى كه سايه‏اى جز سايه او نيست (روز قيامت)، در سايه خود مى‏گيرد: تاجر درستكار، پيشواى

1.. التّاجِرُ الأَمينُ الصَّدوقُ المُسلِمُ مَعَ الشُّهَداءِ يَومَ القِيامَةِ سنن ابن ماجة : ج ۲ ص ۷۲۴ح ۲۱۳۹ ، المستدرك على الصحيحين : ج ۲ ص ۷ ح ۲۱۴۲ .

2.. التّاجِرُ الصَّدوقُ الأَمينُ مَعَ النَّبِيّينَ وَالصِّدّيقينَ وَالشُّهَداءِ سنن الترمذى : ج ۳ ص ۵۱۵ح ۱۲۰۹ ، سنن الدارمى : ج ۲ ص ۶۹۷ ح ۲۴۴۴ .

3.. التّاجِرُ الأَمينُ الصَّدوقُ ... في ظِلِّ العَرشِ يَومَ القِيامَةِ (تفسير الطبرى : ج ۴ الجزء ۵ص ۳۲ ، المصنّف لعبد الرزّاق : ج ۱۱ ص ۲۰۱ ح ۲۰۳۲۲) .


فرهنگ نامه تجارت و داد و ستد
26

سپس كسى ديگر نزد او آمد و به وى گفت: برايم جامه‏اى بخر. او در پىِ جامه در بازار گشت و برايش جامه‏اى خريد و بهايش را گرفت و آن هم نزدش ماند. تاجران چنين عمل مى‏كردند ؛ يعنى برخى از ديگران، كالايى را [به امانت]مى‏گرفتند [و بعد بهايش را مى‏دادند].
سپس مردى ديگر نزدش آمد و گفت: اى ابو عُماره ! يك لنگه بارِ كتان دارم. آيا آن را مى‏خرى، بدين گونه كه بهايش را يك سال بعد از تو بستانم ؟ گفت: آرى. آن را بار گير و نزد من آور. آن مرد، بار را نزد وى آورد و او آن را از مرد خريد، بدين گونه كه يك سال بعد، بهايش را بپردازد. آن مرد برخاست و رفت. آن گاه، يكى از بازاريان، نزد وى آمد و گفت: اى ابو عُماره ! اين لنگه بار چيست ؟ گفت: اين را خريده‏ام. گفت: نيمى از آن را به من بفروش و من بهايش را نقدا به تو مى‏پردازم. گفت: باشد. آن را به وى فروخت ؛ نيمى از كالا را داد و نيمى از قيمت را گرفت.
بدين سان، باقى مانده كالا تا يك سال در دست وى بود. پس با بهاى آن، يك جامه و دو جامه خريد و عرضه كرد و باز خريد و فروخت تا آن كه ثروتمند شد و وجهه و اعتبارى يافت و به جايگاهى شايسته رسيد.۱

1.. قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّه‏ِ عليه‏السلام : إنَّهُ قَد ذَهَبَ مالي وتَفَرَّقَ ما في يَدي وعِيالي كَثيرٌ ، فَقالَ لَهُأبو عَبدِ اللّه‏ِ عليه‏السلام : إذا قَدِمتَ الكوفَةَ فَافتَح بابَ حانوتِك ، وَابسُط بِساطَكَ وضَع ميزانَكَ ، وتَعَرَّض لِرِزقِ رَبِّكَ .
قالَ : فَلَمّا أن قَدِمَ فَتَحَ بابَ حانوتِهِ وبَسَطَ بِساطَهُ ووَضَعَ ميزانَهُ ، قالَ : فَتَعَجَّبَ مَن حَولَهُ بِأَن لَيسَ في بَيتِهِ قَليلٌ ولا كَثيرٌ مِنَ المَتاعِ ولا عِندَهُ شَيءٌ .
قالَ : فَجاءَهُ رَجُلٌ فَقالَ : اِشتَرِ لي ثَوبا ، قالَ : فَاشتَرى لَهُ وأَخَذَ ثَمَنَهُ وصارَ الثَّمَنُ إلَيهِ ، ثُمَّ جاءَهُ آخَرُ فَقالَ لَهُ : اِشتَرِ لي ثَوبا ، قالَ : فَطَلَبَ لَهُ فِي السّوقِ ، ثُمَّ اشتَرى لَهُ ثَوبا ، فَأَخَذَ ثَمَنَهُ فَصارَ في يَدِهِ ، وكَذلِكَ يَصنَعُ التُّجّارُ يَأخُذُ بَعضُهُم مِن بَعضٍ ، ثُمَّ جاءَهُ رَجُلٌ آخَرُ فَقالَ لَهُ : يا أبا عُمارَةَ ، إنَّ عِندي عِدلاً مِن كَتّانٍ ، فَهَل تَشتَريهِ واُؤَخِّرَكَ بِثَمَنِهِ سَنَةً ؟ فَقالَ : نَعَم ، اِحمِلهُ وجِئني بِهِ ، قالَ : فَحَمَلَهُ فَاشتَراهُ مِنهُ بِتَأخيرِ سَنَةٍ .
قالَ : فَقامَ الرَّجُلُ فَذَهَبَ ، ثُمَّ أتاهُ آتٍ مِن أهلِ السّوقِ فَقالَ لَهُ : يا أبا عُمارَةَ ، ما هذَا العِدلُ ؟ قالَ : هذا عِدلٌ اشتَرَيتُهُ ، قالَ : فَبِعني نِصفَهُ وَاُعَجِّلُ لَكَ ثَمَنَهُ ، قالَ : نَعَم ، فَاشتَراهُ مِنهُ وأَعطاهُ نِصفَ المَتاعِ وأَخَذَ نِصفَ الثَّمَنِ .
قالَ : فَصارَ في يَدِهِ الباقي إلى سَنَةٍ ، قالَ : فَجَعَلَ يَشتَري بِثَمَنِهِ الثَّوبَ وَالثَّوبَينِ ويَعرِضُ ويَشتَري ويَبيعُ ، حَتّى أثرى وعَرَضَ وَجهُهُ وأَصابَ مَعروفا (الكافى : ج ۵ ص ۳۰۴ ح ۳ ، تهذيب الأحكام : ج ۷ ص ۴ ح ۱۳) .

  • نام منبع :
    فرهنگ نامه تجارت و داد و ستد
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری شهری؛ سيّدمجتبي غيوري
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 22239
صفحه از 296
پرینت  ارسال به