255
فرهنگ نامه تجارت و داد و ستد

خواندى، ابن هَرْمه را از [مسئوليت] بازار، كنار بگذار و در برابر مردم نگاهش دار و او را زندانى كن و موضوع را به اطّلاع مردم برسان. به همكاران خود نيز بنويس و نظر مرا به آگاهى آنها برسان. مبادا در باره او غفلت و كوتاهى كنى كه بدين سبب، نزد خداوند عز و جل هلاك خواهى شد و من نيز تو را به بدترين وجه، بر كنار خواهم كرد. و از انجام دادن اين كار تو را در پناه خدا مى‏سپارم.
روز جمعه كه شد، وى را از زندان بيرون آور و ۳۵ تازيانه به او بزن و در بازارها بچرخانش. اگر كسى عليه او گواهى آورد، در كنار گواهش او را نيز سوگند بده و مقدارى را كه مدّعى است، از درآمد ابن هَرْمه به وى بپرداز و دستور بده تا او را خوار و دست بسته، مجدّدا به زندان ببرند و پاهايش را با ريسمان ببند، ولى هنگام نماز، آزادش بگذار. چنانچه كسى براى او ظرف غذا يا آب يا لباس و يا فرشى آورد، بگذار به او برساند و مانع مشو.
به كسانى كه ممكن است كينه‏توزى را به وى تلقين كنند و يا به نجات، اميدوارش سازند، اجازه ملاقات با او را نده. اگر بر تو ثابت شد كه كسى انديشه آسيب زدن به مسلمانى را در ذهن او افكنده است، آن كس را تازيانه بزن و زندانى‏اش كن تا توبه كند.
دستور بده زندانيان را، در شب براى هواخورى به حياط زندان بياورند، بجز ابن هَرْمه را، مگر آن كه بترسى تلف شود كه در اين صورت، او را نيز با ديگر زندانيان به حياط زندان بياور.
اگر ديدى تحمّل يا توانايى دارد، سى روز بعد نيز او را دوباره ۳۵ تازيانه بزن.
براى من بنويس كه با بازار، چه كردى و به جاى اين خائن، چه كسى را انتخاب نمودى. حقوق اين خيانتكار را نيز قطع كن».۱

1.. عَن عَلِيٍّ عليه‏السلام أنَّهُ استَدرَكَ عَلَى ابنِ هَرمَةَ خِيانَةً وكانَ عَلى سوقِ الأَهوازِ ، فَكَتَبَ إلىرِفاعَةَ : إِذا قَرَأتَ كِتابي فَنَحِّ ابنَ هَرمَةَ عَنِ السُّوقِ وأَوقِفهُ لِلنّاسِ وَاسجُنهُ ونادِ عَلَيهِ ، وَاكتُب إلى أهلِ عَمَلِكَ تُعلِمهُم رَأيي فيهِ ، ولا تَأخُذكَ فيهِ غَفلَةٌ ولا تَفريطٌ فَتَهلِكَ عِندَ اللّه‏ِ ، وأَعزِلُكَ أخبَثَ عُزلَةٍ واُعيذُكَ بِاللّه‏ِ مِن ذلِكَ .
فَإِذا كانَ يَومَ الجُمُعَةِ فَأَخرِجهُ مِنَ السِّجنِ وَاضرِبهُ خَمسَةً وثَلاثينَ سَوطاً ، وطُف بِهِ إلَى الأَسواقِ ، فَمَن أتى عَلَيهِ بِشاهِدٍ فَحَلِّفهُ مَعَ شاهِدِهِ ، وَادفَع إلَيهِ مِن مَكسَبِهِ ما شُهِدَ بِهِ عَلَيهِ ، ومُر بِهِ إلَى السِّجنِ مُهانا مَقبوحا مَنبوحا ، وَاحزِم رِجلَيهِ بِحِزامٍ وأَخرِجهُ وَقتَ الصَّلاةِ ، ولا تَحُل بَينَهُ وبَينَ مَن يَأتيهِ بِمَطعَمٍ أو مَشرَبٍ أو مَلبَسٍ أو مَفرَشٍ ، ولا تَدَع أحَداً يَدخُلُ إلَيهِ مِمَّن يُلَقِّنُهُ اللُّدَدَ ويُرَجِّيهِ الخُلوصَ ، فَإِن صَحَّ عِندَكَ أنَّ أحَداً لَقَّنَهُ ما يَضُرُّ بِهِ مُسلِماً فَاضرِبهُ بِالدِّرَّةِ فَاحبِسهُ حَتّى يَتوبَ . ومُر بِإِخراجِ أهلِ السِّجنِ فِي اللَّيلِ إلى صَحنِ السِّجنِ ؛ لِيَتَفَرَّجوا غَيرَ ابنِ هَرمَةَ ، إلاّ أن تَخافَ مَوتَهُ فَتُخرِجُهُ مَعَ أهلِ السِّجنِ إلَى الصَّحنِ ، فَإِن رَأَيتَ بِهِ طاقَةً أوِ استَطاعَةً فَاضرِبهُ بَعدَ ثَلاثينَ يَوماً خَمسَةً وثَلاثينَ سَوطاً بَعدَ الخَمسَةِ وثَلاثينَ الاُولى ، وَاكتُب إلَيَّ بِما فَعَلتَ فِي السُّوقِ ومَنِ اختَرتَ بَعدَ الخائِنِ ، وَاقطَع عَنِ الخائِنِ رِزقَهُ دعائم الإسلام : ج ۲ ص ۵۳۲ ح ۱۸۹۲ ، مستدرك الوسائل : ج ۱۷ ص ۳۷۹ ح ۲۱۶۳۳ .


فرهنگ نامه تجارت و داد و ستد
254

۷ / ۷

سياست امام على علیه السلام در مجازات خيانت‏كارى مسئول بازار

۳۹۳.دعائم الإسلام: امام على عليه‏السلام خبردار شد كه ابن هَرْمه، مسئول بازار اهواز، خيانتى كرده است. پس به رِفاعه [فرماندار اهواز] نوشت: «چون اين نامه مرا

  • نام منبع :
    فرهنگ نامه تجارت و داد و ستد
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری شهری؛ سيّدمجتبي غيوري
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20163
صفحه از 296
پرینت  ارسال به