253
فرهنگ نامه تجارت و داد و ستد

سپس بقا و پايدارى براى اين دو صنف (مردم و سپاهيان) نيست، مگر با صنف سومى از قاضيان و كارگزاران و منشيان كه عهد و پيمان‏ها را استوار ساخته، و منافع مردم را فراهم مى‏آورند و در كارهاى خاص و عمومى، مورد اعتمادند. قوام همه آنان نيز جز با بازرگانان و صنعتگران نيست كه وسايل راحتى مردم را فراهم مى‏آورند و بازارها را رونق مى‏بخشند و كارهايى را بر عهده مى‏گيرند كه از عهده ديگران خارج است....
سپس خيرخواه بازرگانان و صنعتگران باش و ديگران را به نيكى به آنان، سفارش كن، چه، آن كه در جايى اقامت دارد، چه آن كه با مال التجاره‏اش در رفت و آمد است و چه آن كه به كارهاى بدنى مى‏پردازد. همانا اينان، سرچشمه اصلى كسب‏ها و سودها هستند، از دور دست‏ها و در خشكى و دريا و بيابان و كوه، و در مناطقى كه مردم با وضعيت آن‏جاها ناسازگارند يا جرئت رفتن به آن‏جاها را ندارند.
اينان، مردمى بى‏آزارند كه از شرّشان هراسى نيست و صلح‏جويانى‏اند كه بيم فتنه و آشوبشان نمى‏رود. پس به كارهاى آنان، چه در مركز حكومت خود و چه در اطراف شهرهاى ديگر، رسيدگى كن.
با اين حال، بدان كه در بسيارى از اينان، سختگيرى‏هاى بى‏حد، بخل‏هاى زننده، احتكار منافع و بى‏انصافى و خودسرى در داد و ستدها وجود دارد و اين، براى عموم مردم، زيان‏بخش و بر زمامداران، مايه ننگ‏است. پس، از احتكار جلوگيرى كن كه پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله از آن نهى كرده است. خريد و فروش، بايد داد و ستدى آسان باشد، با سنگ و ترازوهاى عادلانه و نرخ‏هايى كه اجحاف به دو طرف فروشنده و خريدار نشود. پس هر كس كه پس از نهى تو احتكار كرد، او را كيفر و عقوبت كن، ولى نه با زياده‏روى.۱

1.. اِعلَم أنَّ الرَّعِيَّةَ طَبَقاتٌ لا يَصلُحُ بَعضُها إلاّ بِبَعضٍ ، ولا غِنى بِبَعضِها عَن بَعضٍ : فَمِنهاجُنودُ اللّه‏ِ ، ومِنها كُتّابُ العامَّةِ وَالخاصَّةِ ، ومِنها قُضاةُ العَدلِ ، ومِنها عُمّالُ الإِنصافِ وَالرِّفقِ ، ومِنها أهلُ الجِزيَةِ وَالخَراجِ مِن أهلِ الذِّمَّةِ ومُسلِمَةِ النّاسِ ، ومِنهَا التُّجّارُ وأَهلُ الصِّناعاتِ ، ومِنهَا الطَّبَقَةُ السُّفلى مِن ذَوِي الحاجَةِ وَالمَسكَنَةِ ، وكُلٌّ قَد سَمَّى اللّه‏ُ لَهُ سَهمَهُ ، ووَضَعَ عَلى حَدِّهِ فَريضَةً في كِتابِهِ أو سُنَّةِ نَبِيِّهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ، عَهداً مِنهُ عِندَنا مَحفوظاً .
فَالجُنودُ بِإِذنِ اللّه‏ِ حُصونُ الرَّعِيَّةِ ، وزَينُ الوُلاةِ ، وعِزُّ الدّينِ ، وسُبُلُ الأَمنِ ، ولَيسَ تَقومُ الرَّعِيَّةُ إلاّ بِهِم . ثُمَّ لا قِوامَ لِلجُنودِ إلاّ بِما يُخرِجُ اللّه‏ُ لَهُم مِنَ الخَراجِ الَّذي يَقوَونَ بِهِ عَلى جِهادِ عَدُوِّهِم ، ويَعتَمِدُونَ عَلَيهِ فيما يُصلِحُهُم ويَكونُ مِن وَراءِ حاجَتِهِم ، ثُمَّ لا قِوامَ لِهذَينِ الصِّنفَينِ إلاّ بِالصِّنفِ الثّالِثِ مِنَ القُضاةِ وَالعُمّالِ وَالكُتّابِ ، لِما يُحكِمونَ مِنَ المَعاقِدِ ، ويَجمَعونَ مِنَ المَنافِعِ ، ويُؤتَمَنُونَ عَلَيهِ مِن خَواصِّ الاُمُورِ وعَوامِّها ، ولا قِوامَ لَهُم جَميعاً إلاّ بِالتُّجّارِ وذَوِي الصِّناعاتِ فيما يَجتَمِعونَ عَلَيهِ مِن مَرافِقِهِم ، ويُقيمونَهُ مِن أسواقِهِم ، ويَكفونَهُم مِنَ التَّرَفُّقِ بِأَيديهِم ما لا يَبلُغُهُ رِفقُ غَيرِهِم ... .
ثُمَّ استَوصِ بِالتُّجّارِ وذَوِي الصِّناعاتِ وأَوصِ بِهِم خَيراً ، المُقيمِ مِنهُم وَالمُضطَرِبِ بِمالِهِ وَالمُتَرَفِّقِ بِبَدَنِهِ ، فَإِنَّهُم مَوادُّ المَنافِعِ وأَسبابُ المَرافِقِ وجُلاّبُها مِنَ المَباعِدِ وَالمَطارِحِ ، في بَرِّكَ وبَحرِكَ وسَهلِكَ وجَبَلِكَ ، وحَيثُ لا يَلتَئِمُ النّاسُ لِمَواضِعِها ولا يَجتَرِؤونَ عَلَيها ، فَإِنَّهُم سِلمٌ لا تُخافُ بائِقَتُهُ ، وصُلحٌ لا تُخشى غائِلَتُهُ ، وتَفَقَّد اُمورَهُم بِحَضرَتِكَ وفي حَواشي بِلادِكَ ، وَاعلَم مَعَ ذلِكَ أنَّ في كَثيرٍ مِنهُم ضيقاً فاحِشاً ، وشُحّاً قَبيحاً ، وَاحتِكاراً لِلمَنافِعِ ، وتَحَكُّماً فِي البِياعاتِ ، وذلِكَ بابُ مَضَرَّةٍ لِلعامَّةِ وعَيبٌ عَلَى الوُلاةِ ، فَامنَع مِنَ الاِحتِكارِ ؛ فَإِنَّ رَسولَ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مَنَعَ مِنهُ ، وَليَكُنِ البَيعُ بَيعاً سَمحاً بِمَوازِينِ عَدلٍ وأَسعارٍ لا تُجحِفُ بِالفَرِيقَينِ مِنَ البائِعِ وَالمُبتاعِ ، فَمَن قارَفَ حُكرَةً بَعدَ نَهيِكَ إيّاهُ فَنَكِّل بِهِ وعاقِبهُ في غَيرِ إسرافٍ نهج البلاغة : الكتاب ۵۳ ، تحف العقول : ص ۱۳۱ و ۱۴۰ .


فرهنگ نامه تجارت و داد و ستد
252

۳۹۱.الغاراتـ به نقل از حارث ـ: على عليه‏السلام به بازار در آمد و فرمود: «اى گروه قصّابان ! هر يك از شما كه در گوشت بدمد [تا آن را فربه نشان دهد]، از ما نيست».۱

۷ / ۶

راهنمايى‏هاى امير مؤمنان علیه السلام در باره تجارت كردن

۳۹۲.امام على عليه‏السلام ـ در نامه‏اش به مالك اشتر نخعى، آن گاه كه او را به استاندارى مصر گماشت ـ: بدان كه مردم، چند طبقه‏اند كه برخى جز با برخى ديگر، سامان نمى‏گيرند و هيچ گروهى از گروه ديگر، بى‏نياز نيستند. گروهى سربازان خدايند، گروهى، منشيان عمومى و خصوصى‏اند، گروهى، قاضيان دادرس و گروهى كارگزاران باانصاف و شفيق‏اند. برخى، جزيه‏پردازان از اهل ذمّه و ماليات‏دهندگان مسلمان، گروهى بازرگانان و صنعتگران‏اند، و برخى، طبقات پايين از نيازمندان و تهى‏دستان‏اند. خداوند براى هر طبقه، سهمى معيّن كرده و در كتاب خويش يا سنّت پيامبرش و يا پيمانى كه نزد ما محفوظ است، حدّ و مرز واجبى را مشخّص ساخته است.
سپاهيان، به اذن خدا، دژهاى مردم و زيور زمامداران و قدرت دين و راه امنيّت و آرامش جامعه‏اند و مردم، جز در سايه آنان پايدار نمى‏مانند. پايدارى سپاهيان نيز جز با خراجى كه خداوند براى آنان قرار داده، نيست تا با آن ساز و برگ، جهاد با دشمنان را فراهم آورند و بر آن، تكيه كنند و پشتوانه تأمين نيازهايشان باشد.

1.. إنَّهُ [عَلِيّا عليه‏السلام] دَخَلَ السّوقَ وقالَ : يا مَعشَرَ اللَّحّامينَ ، مَن نَفَخَ مِنكُم فِي اللَّحمِ فَلَيسَمِنّا الغارات : ج ۱ ص ۱۱۲ ، بحارالأنوار : ج ۶۵ ص ۳۲۶ ح ۳۵ .

  • نام منبع :
    فرهنگ نامه تجارت و داد و ستد
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری شهری؛ سيّدمجتبي غيوري
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20243
صفحه از 296
پرینت  ارسال به