245
فرهنگ نامه تجارت و داد و ستد

ماهى مُرده، خوددارى كنيد».
سپس به كُناسه رفت كه در آن، اصناف گوناگون وجود دارد: برده‏فروش، نخ‏فروش، شترفروش، صرّاف، بزّاز و خيّاط. با صداى بلند فرمود: «اى جماعت تجّار ! در اين بازارهاى شما، سوگندها حضور دارند. پس پيمان‏هايتان را با صدقه بياميزيد و از سوگند خوردن، خوددارى كنيد ؛ زيرا خداوند ـ تبارك و تعالى ـ كسى را كه به نام او سوگند دروغ بخورد، سعادتمند نمى‏كند».۱

ر. ك: ح ۳۸۹.

۷ / ۴

توصيه‏هاى پيامبر خدا صلی الله علیه وآله در باره بازاريان

۳۸۶.پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ـ در سفارش به كارگزاران ـ: بدان كه مردم، پنج طبقه‏اند و اصلاح امور هر يك از آنها در گرو وجود ديگرى است: يكى طبقه سپاهيان است و

1.. عَن عَلِيٍّ عليه‏السلام أنَّهُ كانَ يَمشي فِي الأَسواقِ وبِيَدِهِ دِرَّةٌ يَضرِبُ بِها مَن وَجَدَ مِن مُطَفِّفٍ أوغاشٍّ في تِجارَةِ المُسلِمينَ . قالَ الأَصبَغُ : قُلتُ لَهُ يَوما : أنَا أكفيكَ هذا يا أميرَ المُؤمِنينَ وَاجلِس في بَيتِكَ ، قالَ : ما نَصَحتَني يا أصبَغُ .
و كانَ يَركَبُ بَغلَةَ رَسولِ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله الشَّهباءَ ويَطوفُ فِي الأَسواقِ سوقا سوقا ، فَأَتى يَوما طاقَ اللَّحّامينَ ، فَقالَ : يا مَعشَرَ القَصّابينَ ، لا تَعجَلُوا الأَنفُسَ قَبلَ أن تَزهَقَ ، وإيّاكُم وَالنَّفخَ فِي اللَّحمِ . ثُمَّ أتى إلَى التَّمّارينَ فَقالَ : أظهِروا مِن رَديءِ بَيعِكُم ما تُظهِرونَ مِن جَيِّدِهِ . ثُمَّ أتَى السَّمّاكينَ فَقالَ : لا تَبيعوا إلاّ طَيِّبا وإيّاكُم وما طَفا .
ثُمَّ أتَى الكُناسَةَ وفيها مِن أنواعِ التِّجارَةِ ؛ مِن نَخّاسٍ ، وقَمّاطٍ ، وبائِعِ إبِلٍ ، وصَيرَفِيٍّ ، وبَزّازٍ ، وخَيّاطٍ ، فَنادى بِأَعلى صَوتٍ : يا مَعشَرَ التُّجّارِ ، إنَّ أسواقَكُم هذِهِ تَحضُرُهَا الأَيمانُ ، فَشوبوا أيمانَكُم بِالصَّدَقَةِ ، وكُفّوا عَنِ الحِلفِ ؛ فَإِنَّ اللّه‏َ تَبارَكَ وتَعالى لا يُقَدِّسُ مَن حَلَفَ بِاسمِهِ كاذِبا دعائم الإسلام : ج ۲ ص ۵۳۸ ح ۱۹۱۳ ، الجعفريات : ص ۲۳۸ .


فرهنگ نامه تجارت و داد و ستد
244

مى‏كرد، تا آن كه ظهر شد و ايشان بر مردى كه نشسته بود، گذشت. مرد، به سوى ايشان رفت و گفت: اى امير مؤمنان ! با من به خانه‏ام بياييد و صبحانه ميل نماييد و برايم دعا كنيد. گمان نمى‏كنم امروز صبحانه خورده باشيد.
امير مؤمنان عليه‏السلام فرمود: «به شرط آن كه آنچه در خانه‏ات هست، از ما دريغ نورزى و از بيرون خانه‏ات چيزى فراهم نياورى».
مرد گفت: قبول است. همراه او به خانه اش رفتيم و نان و روغن و خرما خورديم. سپس، امام عليه‏السلام خارج شد.۱

۳۸۵.دعائم الإسلام: على عليه‏السلام در بازارها راه مى‏رفت و تازيانه‏اى در دست داشت كه با آن، كم‏فروشان و غِش كنندگان در تجارت مسلمانان را تنبيه مى‏كرد. اَصبَغ مى‏گويد: روزى به ايشان گفتم: اى اميرمؤمنان ! من به جاى شما اين كار را انجام مى‏دهم. شما در خانه‏تان بشينيد. فرمود: «اى اَصبَغ ! برايم خيرخواهى نكردى».
ايشان بر شَهبا، استر پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، سوار مى‏شد و بازارها را يكى يكى مى‏گشت. روزى به طاق گوشت‏فروشان آمد و فرمود: «اى جماعت قصّاب ! سرِ حيوان را پيش از آن كه جانش كاملاً بر آيد، قطع نكنيد و از دميدن در گوشت، بپرهيزيد». سپس نزد خرمافروشان رفت و فرمود: «جنس‏هاى پَست خود را هم مانند جنس‏هاى خوبتان در معرض ديد قرار دهيد». سپس نزد ماهى‏فروشان رفت و فرمود: «جز حلال، نفروشيد و از فروختن

1.. خَرَجنا مَعَ أميرِ المُؤمِنينَ عليه‏السلام ، وهُوَ يَطوفُ بِالسّوقِ يَأمُرُ بِوَفاءِ الكَيلِ وَالميزانِ ، وهُوَيَطوفُ إلى أنِ انتَصَفَ النَّهارُ ، مَرَّ بِرَجُلٍ جالِسٍ ، فَقامَ إلَيهِ فَقالَ لَهُ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، مُرَّ مَعِيَ إلى أن تَدخُلَ بَيتي ؛ تَتَغَدّى عِندي وتَدعو لي ، وما أحسَبُكَ اليَومَ تَغَدَّيتَ .
قالَ أميرُ المُؤمِنينَ : عَلى أن لا تَدَّخِرَ ما في بَيتِكَ ، ولا تَتَكَلَّفَ ما وَراءَ بابِكَ ، قالَ : لَكَ شَرطُكَ ، ودَخَلَ ودَخَلنا ، وأَكَلنا خُبزا وزَيتا وتَمرا ، ثُمَّ خَرَجَ (الهداية الكبرى : ص ۱۵۹ ، مستدرك الوسائل : ج ۱۶ ص ۲۴۰ ح ۱۹۷۲۸) .

  • نام منبع :
    فرهنگ نامه تجارت و داد و ستد
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری شهری؛ سيّدمجتبي غيوري
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20257
صفحه از 296
پرینت  ارسال به