مىدارم كه خداى عز و جل مرا در حالى ببيند كه به بهرههاى او روى مىآورم». پدرم گفت: با آن مال، صد دينار براى وى سود كسب كردم. سپس به ديدار امام عليهالسلام رفتم و به ايشان گفتم: با آن مبلغ برايتان صد دينار سود كسب كردم. ايشان از اين خبر بسيار خرسند شد و به من فرمود: «آن را در سرمايه من قرار ده».۱
۷.امام صادق عليهالسلام ـ در باره اين سخن خداوند عز و جل: «مردانى كه نه تجارت و نه معاملهاى، آنان را از ياد خدا غافل نمىكند»۲ ـ: آنان، اهل تجارت بودند ؛ امّا چون وقت نماز مىرسيد، تجارت را رها كرده، به سوى نماز مىشتافتند و پاداش ايشان، بيش از غير تاجران است.۳
۸.الكافىـ به نقل از اَسباط بن سالم ـ: نزد امام صادق عليهالسلام رفتم. پرسيد: «از عمر بن مسلم، چه خبر ؟». گفتم: خوب است ؛ امّا تجارت را رها كرده است.
امام صادق عليهالسلام سه بار فرمود: «كارِ شيطان است[». آن گاه فرمود: «] آيا نمىداند كه پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله بارِ كاروانى را كه از شام مىآمد، خريد و از آن، چندان سود بُرد كه وام هايش را پرداخت و بخشى را بين خويشانش تقسيم كرد ؟ خداوند مىفرمايد: «مردانى كه بازرگانى و داد و ستد، آنان را از ياد خدا باز
1.. أعطى أبو عَبدِ اللّهِ عليهالسلام أبي ألفا وسَبعَمِئَةِ دينارٍ ، فَقالَ لَهُ : اِتَّجِر بِها ، ثُمَّ قالَ : أما إنَّهُ لَيسَلي رَغبَةٌ في رِبحِها وإن كانَ الرِّبحُ مَرغوبا فيهِ ، ولكِنّي أحبَبتُ أن يَرانِيَ اللّهُ جَلَّ وعَزَّ مُتَعَرِّضا لِفَوائِدِهِ .
قالَ : فَرَبِحتُ لَهُ فيها مِئَةَ دينارٍ ، ثُمَّ لَقيتُهُ فَقُلتُ لَهُ : قَد رَبِحتُ لَكَ فيها مِئَةَ دينارٍ .
قالَ : فَفَرِحَ أبو عَبدِ اللّهِ عليهالسلام بِذلِكَ فَرَحا شَديدا ، فَقالَ لي : أثبِتها في رَأسِ مالي الكافى : ج ۵ ص ۷۶ ح ۱۲ ، تهذيب الأحكام : ج ۶ ص ۳۲۶ ح ۸۹۸ .
2.. نور : آيه ۳۷ .
3.. في قَولِ اللّهِ عز و جل : « رِجَالٌ لاَّ تُلْهِيهِمْ تِجَـرَةٌ وَ لاَ بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ » : كانوا أصحابَ تِجارَةٍ ،فَإذا حَضَرَتِ الصَّلاةُ تَرَكُوا التِّجارَةَ وَانطَلَقوا إلَى الصَّلاةِ ، وهُم أعظَمُ أجرا مِمَّن لَم يَتَّجِر كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۳ ص ۱۹۲ ح ۳۷۲۰ ، فقه الرضا : ص ۲۵۱ .