آن براى تملك است.
با توجه به اين شرط، اشيائى مثل خس و خاشاك به سبب بى ارزش بودن، قابليت تملك و صلاحيت داد ستد ندارند. انسان آزاد نيز قابليت تملك و صلاحيت داد و ستد ندارد و از اين رو، قابل خريد و فروش نيست. اموال مشترك عمومى جوامع، همانند نور خورشيد، جنگلها و مراتع نيز قابليت تملك شخصى ندارند (البته حق انتفاع و بهرهبردارى از آنها قابل داد و ستد است).
۲.صلاحيت استفاده (انتفاع): هدف از داد و ستد، انتقال ملكيت شىء ازفروشنده به خريدار براى فايده بردن او از شىء معامله شده است. از اين رو، چيزهايى كه قابليت استفاده ندارد، شايستگى داد و ستد هم نخواهد داشت. اين شرط، سبب خروج اشيائى چون شراب مىشود كه از ديدگاه شارع مقدس، شايستگى استفاده و انتفاع ندارد.
۳.قدرت بر تسليم: معامله نمىتواند روى آن شىء كه قابل تسليم نيست انجام شود. حيوانى كه فرار كرده، يا زمينى كه از سوى غاصبى غصب شده و فروشنده امكان باز پس گيرى آن را ندارد، از اين جملهاند.
البته، اگر خريدار قدرت باز پس گيرى شىء معامله شده را داشته و اين شرط را بپذيرد، معامله صحيح خواهد بود.
۴.معلوم بودن (از جهت مقدار و وصف): لازم است شىء معامله شده، معلوم و مشخص باشد ؛ هم از منظر ويژگىها و هم از جهت مقدار و كمّيت.
براى مثال نمىتوان خانه اى يا زمينى را با عنوان كلى يك خانه يا يك زمين فروخت، بلكه تنها پس از مشخص كردن ويژگىها و اوصاف كه آن را از ديگر اشيا متمايز مىكند قابليت داد و ستد خواهد يافت.
توجه نكردن به اين شرط، سبب پديد آمدن معامله غررى خواهد شد كه