ايشان داد. آن را پوشيد، تا نيمه ساق پايش بود. نگاهى به راست و چپش كرد و فرمود: «اندازهاش خوب است. قيمتش چند است ؟». گفت: چهار درهم اى امير مؤمنان ! حضرت چهار درهم از [ليفه] ازارش بيرون آورد و به او داد و رفت.۱
۴ / ۲۳
چند ادب ديگر
۱۸۴.پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله: چهار كار است كه هر كس آنها را انجام دهد، درآمدش پاك است: هنگام خريدن [از كالا] عيبگويى نكند ؛ هنگام فروختن [از كالايش] تعريف و عيبپوشى نكند ؛ و در هنگام خريد و فروش، سوگند نخورد.۲
۱۸۵.پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله: هرگاه يكى از شما چيزى از بازار خريد آن را پنهان كند ؛ زيرا ممكن است برادرت كه قادر به خريدن چنان چيزى نيست، با تو رو به رو شود.۳
۱۸۶.پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله: اى گروه تاجران ! شما فاجريد، مگر كسى كه تقوا پيشه كند و درستكار و راستگو باشد و به مال، چنين و چنان كند (و آن را در راه خير و در
1.. رَأَيتُ عَلِيّا خَرَجَ فَأَتى رَجُلاً مِن أصحابِ الكَرابيسِ ، فَقالَ لَهُ : عِندَكَ قَميصٌسُنبُلانِيٌّ ؟ قالَ : فَأَخرَجَ إلَيهِ قَميصا فَلَبِسَهُ فَإِذا هُوَ إلى نِصفِ ساقَيهِ ، فَنَظَرَ عَن يَمينِهِ وعَن شِمالِهِ ، فَقالَ : ما أرى إلاّ قَدرا حَسَنا ، بِكَم هذا ؟ قالَ : بِأَربَعَةِ دَراهِمَ يا أميرَ المُؤمِنينَ . قالَ : فَحَلَّها مِن إزارِهِ فَدَفَعَها إلَيهِ ثُمَّ انطَلَقَ البداية والنهاية : ج ۸ ص ۳ ، تاريخ دمشق : ج ۴۲ ص ۴۸۳ .
2.. أربَعٌ مَن كُنَّ فيهِ فَقَد طابَ مَكسَبُهُ : إذَا اشتَرى لَم يَعِب ، وإذا باعَ لَم يَحمَد ولا يُدَلِّسُ ،وفيما بَينَ ذلِكَ لا يَحلِفُ الكافى : ج ۵ ص ۱۵۳ ح ۱۸ .
3.. إذَا اشتَرى أحَدُكُم مِنَ السّوقِ شَيئا فَليُغَطِّهِ ؛ إنَّهُ يَستَقبِلُكَ أخوكَ ولا يَقدِرُ عَلى شِرائِهِالفردوس : ج ۱ ص ۳۱۷ ح ۱۲۵۱ .