۴ / ۲۲
نمونههايى از خريد شخصى امير مؤمنان علیه السلام در زمان خلافتش
۱۸۰.خصائص الأئمّة عليهمالسلام: از يكى از غلامان خاندان اَشتر نخعى روايت شده كه گفت: زمانى كه نوجوان بودم، امير مؤمنان على بن ابى طالب عليهالسلام را ديدم كه به بازار كوفه آمد. به لباسفروشى فرمود: «آيا مرا مىشناسى ؟».
گفت: آرى. تو امير مؤمنانى.
از او رد شد و از ديگرى پرسيد. او هم همان گونه پاسخ داد تا آن كه به شخصى رسيد كه گفت: تو را نمىشناسم. از وى پيراهنى خريد و پوشيد.
آن گاه فرمود: «سپاس، خدايى را كه على بن ابى طالب را پوشاند».
او از كسى لباس خريد كه وى را نمىشناخت، كه مبادا به جهت امير مؤمنان بودنش ارزانتر بفروشد.۱
۱۸۱.السنن الكبرىـ به نقل از ابن مطر ـ: از مسجد بيرون آمدم، ناگاه شنيدم كه مردى از پشت سرم صدا مىزند: «ازارت را بالا بكش ؛ زيرا اين كار، هم جامهات را پاكيزهتر مىكند و هم به تقوا نزديكتر است. موهاى سرت را هم كوتاه كن، اگر مسلمان هستى». من دنبالش رفتم و پرسيدم: اين كيست ؟ مردى به من گفت: اين، امير مؤمنان على بن ابى طالب است.
سپس به محلّه فرات رفت كه بازار كرباسفروشان بود و [به پيرمردى]