57
فرهنگ نامه توبه

۲ / ۴

برترى بازگشت كننده

قرآن

«رَّبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِى نُفُوسِكُمْ إِن تَكُونُواْ صَلِحِينَ فَإِنَّهُ كَانَ لِلْأَوَّ بِينَ غَفُورًا ؛۱ پروردگار شما از درون دل‏هايتان آگاه‏تر است [، اگر لغزشى در اين زمينه داشتيد]. هر گاه صالح باشيد [و جبران كنيد]، او آمرزنده بازگشت كنندگان است».

«وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ * هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ ؛۲ و [در آن روز] بهشت را به پرهيزگاران نزديك مى‏كنند و فاصله‏اى از آنان ندارد. اين، چيزى است كه به شما وعده داده مى‏شود و براى كسانى است كه به سوى خدا باز مى‏گردند و پيمان‏ها و احكام او را حفظ مى‏كنند».

«وَ وَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَنَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ؛۳ ما سليمان را به داوود بخشيديم. چه بنده خوبى! زيرا [همواره] به سوى خدا بازگشت مى‏كرد [و به ياد او بود]!».

1.اسرا : آيه ۲۵ .

2.ق : آيه ۳۱ ـ ۳۲ .

3.ص : آيه ۳۰ .


فرهنگ نامه توبه
56

نيست»۱.۲

۹۰.شعب الإيمانـ به نقل از بكر بن عبد اللّه‏ مزنى ـ: قصّابى دل‏باخته دختر يكى از همسايگانش شد. خانواده آن دختر، او را براى كارى به روستاى ديگرى فرستادند. قصّاب دنبالش رفت و از او كام خواست. دختر گفت: اين كار را نكن. عشق من به تو بيشتر از عشق تو به من است؛ امّا من از خدا مى‏ترسم.
قصّاب گفت: تو از او مى‏ترسى و من از او نترسم؟! توبه‏كنان باز گشت و در راه تشنه شد، به حدّى كه نزديك بود گردنش قطع شود. در اين هنگام، به پيك يكى از پيامبران بنى اسرائيل بر خورد.
پيك از او پرسيد: تو را چه شده است؟ گفت: تشنگى. گفت: بيا دعا كنيم ابرى بر ما سايه افكند تا به آبادى برويم. قصّاب گفت: من عملى ندارم كه [با اتّكا به آن]دعا كنم. پيك گفت: پس من دعا مى‏كنم، تو آمين بگو. پيك، دعا كرد و قصّاب، آمين گفت. ابرى آمد و بر آن دو، سايه افكند تا به آبادى رسيدند. قصّاب به سوى محلّ خود رفت و ابر با او همسو شد. پيك برگشت و به قصّاب گفت: تو كه گفتى عملى ندارى ؟! من دعا كردم و تو آمين گفتى و ابر بر ما سايه افكند و سپس ابر با تو آمد! بايد داستانت را برايم بگويى. قصّاب، ماجرا را به او گفت. پيك گفت: توبه كننده به درگاه خداوند متعال، منزلتى دارد كه احدى از مردم چنان منزلتى ندارد.۳

ر. ك: دانش‏نامه قرآن و حديث: ج ۱۸ ص ۱۷ (آثار و بركات توبه / محبوبيت نزد خدا) عز و جل

و نهج الذكر: ج ۴ ص ۳۹ (فضيلت شخص آمرزش خواه).

1.توبه : آيه ۹۱ .

2.شَفاعَتُنا لِأَهلِ الكَبائِرِ مِن شيعَتِنا ، وأَمَّا التّائِبونَ فَإِنَّ اللّه‏َ عز و جل يَقولُ : «مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنسَبِيلٍ » كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۳ ص ۵۷۴ ح ۴۹۶۴ ، وسائل الشيعة : ج ۱۱ ص ۲۶۴ ح ۲۰۶۶۹ .

3.إنَّ قَصّابا اُولِعَ بِجارِيَةٍ لِبَعضِ جيرانِهِ ، فَأَرسَلَها أهلُها إلى حاجَةٍ لَهُم في قَريَةٍ اُخرى ، فَتَبِعَهافَراوَدَها عَن نَفسِها ، فَقالَت : لا تَفعَل ، لَأَنَا أشَدُّ حُبّا لَكَ مِنكَ لي ، ولكِنّي أخافُ اللّه‏َ .
قالَ : فَأَنتِ تَخافينَهُ وأَنَا لا أخافُهُ ؟ فَرَجَعَ تائِبا ، فَأَصابَهُ العَطَشُ حَتّى كادَ يَنقَطِعَ عُنُقُهُ ، فَإِذا هُوَ بِرَسولٍ لِبَعضِ أنبِياءِ بَني اسرائيلَ فَسَأَلَهُ فَقالَ : ما لَكَ ؟ قالَ : العَطَشُ ، قالَ : تَعالَ حَتّى نَدعُوَ حَتّى تُظِلَّنا سَحابَةٌ ، حَتّى نَدخُلَ القَريَةَ . قالَ : ما لي مِن عَمَلٍ فَأَدعُوَ !
قالَ : فَأَنَا أدعو فَأَمِّن أنتَ . قالَ : فَدَعَا الرَّسولُ وأَمَّنَ هُوَ ، فَأَظَلَّتهُم سَحابَةٌ حَتَّى انتَهَوا إلَى القَريَةِ ، فَأَخَذَ القَصّابُ إلى مَكانِهِ ومالَتِ السَّحابَةُ فَمالَت عَلَيهِ ، ورَجَعَ الرَّسولُ فَقالَ لَهُ : زَعَمتَ أن لَيسَ لَكَ عَمَلٌ ؟! وأَنَا الَّذي دَعَوتُ وأَنتَ أمَّنتَ فَأَظَلَّتنَا السَّحابَةُ ثُمَّ تَبِعَتكَ ! لَتُخبِرُني ما أمرُكَ ، فَأَخبَرَهُ .
فَقالَ الرَّسولُ : التّائِبُ إلَى اللّه‏ِ تَعالى بِمَكانٍ لَيسَ أحَدٌ مِنَ النّاسِ بِمَكانِهِ شعب الإيمان : ج ۵ ص ۴۳۱ ح ۷۱۶۳ ، حلية الأولياء : ج ۲ ص ۲۳۰ الرقم ۱۸۳ .

  • نام منبع :
    فرهنگ نامه توبه
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری شهری؛ رسول افقي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 8156
صفحه از 239
پرینت  ارسال به