35
فرهنگ نامه توبه

گفتم: به حركت درآوردنِ چه؟
فرمود: «لب‏ها و زبان، و قصدش اين باشد كه آن را به حقيقت، پيوند بزند».
گفتم: حقيقت چيست؟
فرمود: «باور داشتن در دل و تصميم گرفتن بر اين كه گناهى را كه از آن آمرزش خواسته است، ديگر تكرار نكند».
كميل گفت: اگر چنين كردم، آن گاه، من از آمرزش‏خواهان هستم؟
فرمود: «نه».
كميل گفت: چرا؟
فرمود: «چون هنوز به اصل [آمرزش‏خواهى] نرسيده‏اى».
كميل گفت: اصل آمرزش‏خواهى چيست؟
فرمود: «روى آوردن به توبه از گناهى كه از آن، آمرزش خواسته‏اى و اين، نخستين درجه عبادت‏پيشگان و ترك كردن گناه است. آمرزش‏خواهى، نامى است داراى شش معنا: اوّل، پشيمانى از گذشته ؛ دوم، تصميم بر اين كه ديگر، هرگز بدان گناه برنگردى ؛ سوم، اين كه حقوق هر مخلوقى را كه برگردن توست، ادا كنى ؛ چهارم، اين كه حقّ خدا را در هر واجبى به جا آورى ؛ پنجم، اين كه گوشتى را كه از ناروا و حرام بر تنت روييده است، آب كنى، چندان كه پوست به استخوان بچسبد و سپس، گوشت تازه ميان آنها بِرويد ؛ و ششم، اين كه رنج طاعات را به بدنت بچشانى، چنان كه لذّت گناهان را به آن چشانده‏اى».۱

1.قُلتُ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، العَبدُ يُصيبُ الذَّنبَ فَيَستَغفِرُ اللّه‏َ مِنهُ ، فَما حَدُّ الاِستِغفارِ ؟
قالَ : يَابنَ زِيادٍ : التَّوبَةُ . قُلتُ : بَس ؟ قالَ : لا ، قُلتُ : فَكَيفَ ؟
قالَ : إنَّ العَبدَ إذا أصابَ ذَنبا يَقولُ : «أستَغفِرُ اللّه‏َ» بِالتَّحريكِ .
قُلتُ : ومَا التَّحريكُ ؟
قالَ : الشَّفَتانِ وَاللِّسانُ ، يُريدُ أن يَتبَعَ ذلِكَ بِالحَقيقَةِ .
قُلتُ : ومَا الحَقيقَةُ ؟
قالَ : تَصديقٌ فِي القَلبِ ، وإضمارُ أن لا يَعودَ إلَى الذَّنبِ الَّذِي استَغفَرَ مِنهُ .
قالَ كُمَيلٌ : فَإِذا فَعَلتُ ذلِكَ فَأَنَا مِنَ المُستَغفِرينَ ؟
قالَ : لا .
قالَ كُمَيلٌ : فَكَيفَ ذاكَ ؟
قالَ : لِأَ نَّكَ لَم تَبلُغ إلَى الأَصلِ بَعدُ .
قالَ كُمَيلٌ : فَأَصلُ الاِستِغفارِ ما هُوَ ؟
قالَ : الرُّجوعُ إلَى التَّوبَةِ مِنَ الذَّنبِ الَّذِي استَغفَرتَ مِنهُ ، وهِيَ أوَّلُ دَرَجَةِ العابِدينَ ، وتَركُالذَّنبِ وَالاِستِغفارُ اسمٌ واقِعٌ لِمَعانٍ سِتٍّ : أوَّلُها : النَّدَمُ عَلى ما مَضى ، وَالثاني : العَزمُ عَلى تَركِ العَودِ أبَدا ، وَالثّالِثُ : أن تُؤَدِّيَ حُقوقَ المَخلوقينَ الَّتي بَينَكَ وبَينَهُم ، وَالرّابِعُ : أن تُؤَدِّيَ حَقَّ اللّه‏ِ في كُلِّ فَرضٍ ، وَالخامِسُ : أن تُذيبَ اللَّحمَ الَّذي نَبَتَ عَلَى السُّحتِ وَالحَرامِ حَتّى يَرجِعَ الجِلدُ إلى عَظمِهِ ، ثُمَّ تُنشِئَ فيما بَينَهُما لَحما جَديدا ، وَالسّادِسُ : أن تُذيقَ البَدَنَ ألَمَ الطّاعاتِ ، كَما أذَقتَهُ لَذّاتِ المَعاصي تحف العقول : ص ۱۹۷ ، بحار الأنوار : ج ۶ ص ۲۷ ح ۲۸ .


فرهنگ نامه توبه
34

كسى كه توبه كند و بستر و بالش خود را تغيير ندهد، توبه نكرده است. كسى كه توبه كند و دست و دل‏باز نشود، توبه نكرده است. كسى كه توبه كند و آرزويش را كوتاه نكند و زبانش را نگه ندارد، توبه نكرده است. كسى كه توبه كند و مازاد خوراكش را نبخشد، توبه نكرده است. هر گاه اين كارها را كرد، او توبه‏كننده[ى واقعى] است».۱

۴۴.پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله: نشانه توبه‏كننده، چهار چيز است: اخلاص عمل براى خدا، فرو گذاشتن باطل، پايبندى به حق، و علاقه شديد به نيكى.۲

۴۵.تحف العقولـ به نقل از كميل بن زياد ـ: گفتم: اى امير مؤمنان! بنده، گناه مى‏كند و براى آن از خدا آمرزش مى‏طلبد. معناى آمرزش‏خواهى چيست؟
فرمود: «توبه، اى پسر زياد!».
گفتم: همين و بس؟
فرمود: «نه».
گفتم: پس چه؟
فرمود: «بنده، هر گاه گناهى كند، بگويد: "از خدا آمرزش مى‏خواهم" با به حركت آوردن».

1.قالَ [رَسولُ اللّه‏ِ] صلى‏الله‏عليه‏و‏آله : أ تَدرونَ مَنِ التّائِبُ ؟ فَقالوا : اللّهُمَّ لا ! قالَ : إذا تابَ العَبدُ ولَم يُرضِالخُصَماءَ فَلَيسَ بِتائِبٍ ، ومَن تابَ ولَم يُغَيِّر مَجلِسَهُ وطَعامَهُ فَلَيسَ بِتائِبٍ ، ومَن تابَ ولَم يُغَيِّر رُفَقاءَهُ فَلَيسَ بِتائِبٍ ، ومَن تابَ ولَم يَزِد فِي العِبادَةِ فَلَيسَ بِتائِبٍ ، ومَن تابَ وَ لَم يُغَيِّر لِباسَهُ فَلَيسَ بِتائِبٍ ، ومَن تابَ ولَم يُغَيِّر فِراشَهُ ووِسادَتَهُ فَلَيسَ بِتائِبٍ ، ومَن تابَ ولَم يَفتَح قَلبَهُ ولَم يُوَسِّع كَفَّهُ فَلَيسَ بِتائِبٍ ، ومَن تابَ ولَم يُقَصِّر أمَلَهُ ولَم يَحفَظ لِسانَهُ فَلَيسَ بِتائِبٍ ، ومَن تابَ ولَم يُقَدِّم فَضلَ قوتِهِ مِن [بَينِ] يَدَيهِ فَلَيسَ بِتائِبٍ ، وإذَا استَقامَ عَلى هَذِهِ الخِصالِ فَذاكَ التّائِبُ جامع الأخبار : ص ۲۲۷ ح ۵۷۸ ، بحارالأنوار : ج ۶ ص ۳۵ ح ۵۲ .

2.وأَمّا عَلامَةُ التّائِبِ فَأَربَعَةٌ : النَّصيحَةُ للّه‏ِِ في عَمَلِهِ ، وتَركُ الباطِلِ ، ولُزومُ الحَقِّ ، وَالحِرصُعَلَى الخَيرِ تحف العقول : ص ۲۰ ، بحارالأنوار : ج ۱ ص ۱۲۰ ح ۱۱ .

  • نام منبع :
    فرهنگ نامه توبه
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری شهری؛ رسول افقي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 8282
صفحه از 239
پرینت  ارسال به